موفقیت - Armin3D.com - Page 33

کاشت داشت برداشت سبزیکاری , کلم , شلغم , شاهي و تربچه

در بخش موفقیت — admin @ 1:55 pm April 23, 2012

سبزيكاري 1

مقدمه

شمار گياهاني که در گروه سبزي ها از اهميت زياد برخوردارند بسيار محدود است .بيشتر سبزي ها از تيره Cruciferae ( کلم , شلغم , شاهي و تربچه ) , Leguminosae يا بقولات ( نخود , لوبيا و باقلا ) , Solanaceae ( سيب زميني , بادمجان , فلفل و گوجه فرنگي ) و Cucurbitaceae ( کدو , هندوانه , خيار و طالبي ) مي باشند . قسمت هاي گوناگون مانند برگ ( کاهو ) , دمبرگ ( کرفس ) , ريشه ( شلغم ) , گل (گل کلم ) و ميوه ( گوجه فرنگي ) بصورت پخته ,سرخ شده , تازه ( خام ) , خشک , يخ زده و کنسرو شده مورد استفاده انسان قرار مي گيرد .

با گسترش فن شناسي ( تکنولوژي ) و ماشين آلات و فراهم بودن امکاناتي مانند بذر اصلاح شده , کود شيميايي , علفکش , مواد گندزدا و سموم دفع آفات يا بيماريها و همچنين تسهيلات ترابري ( حمل و نقل ) و ايجاد کارخانه هاي کمپوت و کنسرو سازي , کاشت سبزي و مصرف آن از حالت تفنني و تجملي بيرون آمده و امروز انواع سبزي ها بصورت تجارتي در سطوح گسترده کشت مي شوند و از نظر در آمد بخوبي با ساير رشته هاي کشاورزي رقابت مي کنند.

گروه بندي سبزي ها

سبزي ها بر مبناي شباهت هاي گياهشناسي , نياز هاي دمايي , چرخه زندگي , نحوه مصرف , طرز کاشت و غيره به روش هاي مختلفي گروه بندي مي شوند .معمولا هيچ يک از اين روشها به تنهايي جوابگوي نياز هاي باغباني نيستند و به اين دليل

بر اساس کليه اين گروه بندي ها , سبزي ها را به گروه هاي متفاوتي تقسيم کرده اند .

کاشت سبزيها

1-2 کاشت نشاء ها

نشاء را ميتوان با دست , ماشين هاي دستي و يا ماشين هاي خودکار , در محل اصلي , در زمين جاي داد . نشاء کاري بهتر است در روزهاي ابري , اواخر عصر ويا پيش از بارندگي انجام شود . نشاء سبزي هايي مانند گوجه فرنگي , بادمجان و فلفل را بايد موقعي به زمين اصلي انتقال داد که خاک گرم شده و خطر سرما زدگي وجود نداشته باشد در حاليکه نشاء کردن گياهاني مانند پياز و کلم چون تقريبا در برابر سرما مقاوم هستند ميتوانند زودتر انجام گيرد .

مراقبتهاي زراعي از سبزي ها

پس از کشت بذر و انجام آبياري اوليه , سبزي ها بويژه در چند هفته اول به رسيدگي و مراقبتهايي به شرح زير نياز مندند تا بتوانند خوب رشد کرده محصول زيادي توليد کنند .

2-1 آبياري

بيشتر سبزي ها دوره رشد و نمو خود را در روزهاي گرم و طولاني مي گذرانند و به همين دليل بايد آنها را دسته کم هر 4 – 5 روز يکبار آبياري کرد تا دچار کم آبي نشوند . هنگام آبياري , براي جلوگيري از شيوع بيماريها , بايد دقت شود که ميوه و شاخساره گياه ( بويژه در مورد گوجه فرنگي , بادمجان , هندوانه , خربزه و خيار ) کمتر با آب در تماس باشند .

مزرعه , در مواقعي که هوا گرم است بايد کمتر آبياري شود و بهتر است که آب در اوقات خنک ( شبها يا صبخ هاي زود ) به مزرعه داده شود . کمي پيش از رسيدن ميوه و برداشت آن بايد ميزان آب کنترل شود. گهگاه تغير يافتن دوره آبياري ( بويژه در گوجه فرنگي ) باعث شکاف برداشتن ميوه مي شود .

2_ 2 واکاري

معمولا پس از رويش بذر ها يا مستقر شدن نشاء ها در صورتي که مشاهده شود قسمتي از مزرعه بوته کافي ندارد و کشت کاملا يکنواخت نيست , بايد آن قسمتها را واکاري کرد .براي اين کار با کاشتن نشاء و يا مقداري بذر خيسانده شده , ميتوان بوته هاي مورد نياز را تامين کرد . معمولا اين کار در زمينهاي کوچک انجام مي گيرد . اگر در مواقعي , در اثر پايين بودن قوه ناميه بذر , حمله آفات ( ملخ و کرم رهه ) و سرما زدگي , قسمت اعظم مزرعه بدون گياه باشد , لازم است که به فوريت تمام مزرعه دوباره از همان بذر و يا بذر ديگر کاشته شود .

3 – 2 سله شکني و تنک کردن

پس از هر آبياري , در زمينهاي که داراي مواد آلي کم و خاک سنگين هستند , لايه روي خاک سخت شده و امکان رشد ونمو گياه را کم مي کند . بنابر اين زارعين در زمينهاي کوچک با داس دستي , و در زمينهاي بزرگ با کولتيواتور , غشر سخت و سطحي خاک را خرد کرده ضمنا علفهاي هرز را از بين مي برند . اين کار سله شکني ناميده مي شود . در فرآورده هاي که تعداد بوته در واحد سطح زياد تر از حد مورد نياز باشد بايد بوته هاي اضافي را حذف کرد به اين عمل تنک کردن گويند .

4 – 2 مبارزه با علف هاي هرز

کاشت بذر سبزي , امکانات لازم براي رويش و رشد علف هاي هرز را در مزرعه کاملا فراهم مي سازد و در بسياري از موارد , شمار بوته هاي علف هرز روييده بيش از خود سبزي مي باشد. در اين موارد لازم است که در اولين فرصت براي دفع علف ها اقدام شود تا گياه بتواند از امکانات بيشتري برخوردار گردد.

5 – 2 آفات و بيماري ها

يکي از مراقبت هاي عمده و لازم , در حين نمو سبزي ها , مبارزه با آفات و بيماري ها مي باشد. عواملي از جمله دماي بالا , رطوبت کافي ( به دليل آبياري محصولات در فواصل زماني کوتاه ) و حساسيت گياه ( نازکي بافت , سطح زياد , خوش خوراکي و مواد غذايي زياد ) باعث مي شوند که حشرات و عوامل بيماري زا در طول دوره رشد سبزي ها بدانها حمله ور شوند . شدت حمله گهگاه به حدي است که محصول را به کلي از بين مي برد . گياه مورد حمله اگر هم از بين نرود , ضعيف شده و گذشته از اينکه محصول نا مرغوب مي دهد ميزان توليد آن نيز بطور قابل ملاحظه اي کاهش مي يابد . علاوه بر مبارزه با بيماري ها و آفات راههايي کلي وجود دارد که رعايت آنها مي تواند تا اندازه اي در کاهش آسيب هاي حاصله از آفات و بيماري ها مفيد باشد .

روش هاي عمده عبارتند از :

الف : کاشت بهترين بذر , يعني بذر گواهي شده و عاري از بيماري .

ب: کاشت فرآورده اي که با شرايط آب و هوايي منطقه سازگار باشد و در نتيجه گياه قوي توليد کند.

پ: مبارزه با علف هاي هرز, در مراحل اوليه رشد .

ت: استفاده از کودهاي مورد نياز گياه و مصرف نکردن کود حيواني تازه .

ث: کاشت ارقام مقاوم در برابر بيماري يا آفت مورد نظر .

ج: از بين بردن کليه شاخساره و ريشه و ميوه گياه, بعد از برداشت محصول .

چ: رعايت تناوب زراعي در برنامه کشت .

برداشت سبزي ها

برداشت محصول يکي از مهمترين مراحل توليد به شمار مي رود, بويژه در مورد برداشت سبزي ها بايد به نکات زير توجه شود:

1 – زمان مصرف و مسافت بين مزرعه و بازار ( فرآورده هايي که براي نقاط دوردست فرستاده مي شوند کمي نرسيده , برداشت مي گردند )

2 – نوع مصرف ( کنسرو شدن و يا مصرف تازه ) براي مصرف کارخانه ها , محصول بايد تازه و رسيده باشد و براي صادرات و انباربايد کمي نارس باشد.

3 – وسيله حمل و نقل و نوع جاده .

4 – در نظر گرفتن امکانات برداشت ( کارگر , ماشين آلات مورد نياز , ترابري و غيره ) .

5 – نوع سبزي ( برگ مورد استفاده است يا ميوه يا ريشه يا گل ).

روش هاي برداشت سبزي ها , مانند کاشت آنها , متفاوت است . مثلا روش برداشت کاهو کاملا با برداشت شنبليله , نعناع و خيار متفاوت است . در سبزي هايي که ميوه آنها به مصرف مي رسد , معمولا ميوه ها همزمان نمي رسند , مثلا بين برداشت اولين ميوه گوجه فرنگي تا آخرين آن , 6 – 4 هفته طول مي کشد . امروزه , بمنظور برداشت يکباره يا دوباره ماشيني , با استفاده از ارقام همزمان زودرس و ديررس کوشش مي شود که ميوه را همزمان برسانند و اغلب , با استفاده از هورمون هاي گياهي , اين کار انجام مي گيرد .

يکي از مشکلاتي که در مورد برداشت سبزي هايي مانند پياز , هندوانه و خربزه وجود دارد , تشخيص رسيدن محصول مي باشد . مثلا اغلب تشخيص رسيده بودن ميوه هندوانه نياز به تجربه دارد , البته با در نظر گرفتن شواهدي مانند تاريخ گل دادن ( و در مورد هندوانه صدايي که مي دهد ) و رنگ ميوه مي توان رسيدن آن را تشخيص داد . برخي از سبزي ها را نرسيده برداشت مي کنند مانند خيار سبز, باميه , لوبيا و نخود سبز .

نحوه کشت محصولات داخل زمين دانشگاه

محصول اصلي و کشت شده توسط من کلم گل است که جزء خانواده کلمها است و به تفضيل درباره آن توضيح خواهم داد و سپس توضيح مختصري راجب ساير محصولات کشت شده اعم از باغي و زراعي خواهم داد

در دنیا هیچ بن بستی نیست یا راهی‌ خواهم یافت، یا راهی‌ خواهم ساخت

در بخش موفقیت — admin @ 1:48 pm

چرا هیچ بن بستی نیست چون ما انسانها فکر داریم و با فکر کردن می توانیم آینده مان رایسازیم برای رسیدن به هر چیزی راهی هست و اگر راهی پیدا نکردی راهی بساز

صابون

در بخش موفقیت — admin @ 1:33 pm

مقدمه:
افسانه صابون : سابقه نظافت و پاكيزگي فردي به دوران پيش از تاريخ بر ميگردد. از آنجا كه آب عاملي حياتي براي ادامه زندگي است، انسان هاي اوليه در نزديكي آب زندگي مي كردند و درباره خاصيت پاك كنندگي اش نيز اطلاعاتي داشتند، حداقل اينكه مي دانستند با آب مي توان گل و لاي را از دستان شست. يافتن ماده اي شبيه صابون در حين حفاري هاي شهر بابل مدركي است براي اثبات اينكه صابون حتي 2800 سال قبل از ميلاد نيز وجود داشته است. اطلاعات موجود روي كتيبه ها بيانگر اين نكته است كه در آن زمان چربي را با خاكستر مي جوشاندند.

اين كار در واقع همان روش ساخت صابون است، اما منظور آنها ساختن صابون نبوده بلكه از اين ماده به عنوان حالت دهنده مو استفاده مي كردند. اسناد تاريخي نشان مي دهد مصريان باستان به طور مرتب حمام مي كردند. كتيبه اي مربوط به سال 1500 قبل از ميلاد موجود است كه در آن شرح داده شده، چگونه به منظور ساخت ماده اي صابون مانند، روغن حيوانات و گياهان را با هم تركيب و سپس به آن نم قليايي اضافه مي كردند. از اين ماده نه تنها براي شستن بلكه براي درمان امراض پوستي نيز استفاده مي كردند.

نام صابون به يك افسانه قديمي رومي از كوه soap مربوط مي شود. اين كوه محلي براي قرباني كردن حيوانات بود. چربي هاي آب شده حيوانات در آنجا باقي مي ماند، بارش باران چربي ها را مي شست و آنها را همراه خاكستر چوب به سطح گل و لاي اطراف رودخانه مي آورد. زنان كه از اين گل ها براي شستن استفاده مي كردندف متوجه شدند كه اين گل ها اثر پاك كنندگي بيشتري دارد و آلودگي ها را راحت تر از بين مي برد.

كشف ماده اي به نام صابون به آلماني ها و فرانسوي هاي قديم نيز نسبت داده مي شود. اين ماده مخلوطي از چربي حيوانات و خاكستر بود كه براي قرمز كردن رنگ مو از آن استفاده مي كردند. در قرن دوم بعد از ميلاد، يك پزشك يوناني به نام گالن صابون را هم به دليل داشتن خواص دارويي و هم به منظور پاكيزگي و نظافت، براي استفاده در حمام پيشنهاد كرد اما سقوط روم در سال 467 بعد از ميلاد موجب كاهش عادت حمام كردن در ميان روميان شد. اين امر در سالمت عمومي اروپايي ها بي تاثير نبود. عدم رعايت نظافت و پاكيزگي فردي كه به شرايط غير بهداشتي زندگي منجر شده بود، باعث ترويج امراض مختلف در قرون وسطي، به خصوص طاعون در قرن چهاردهم شد.

در قرن هفدهم، پاكيزگي و حمام كردن دوباره به عنوان يك عادت در اروپا رايج شد. دراين زمان، صنعت صابون سازي به طور كامل شناخته شده بود. اتحاديه سازندگان صابون به دقت رموز مربوط به اين حرفه را نگهداري مي كرد از روغن سبزي ها و حيوانات به همراه خاكستر گياهان استفاده مي شد، البته ماده اي معطر نيز به آن اضافه مي كردند. به تدريج انواع گوناگون صابون در دسترس همگان قرار گرفت، علاوه بر حمام كردن و شستن لباس، براي شستن موي سر و اصلاح صورت نيز صابون هايي ساخته شد.

توليد كنندگان صابون : كشورهاي ايتاليا، اسپانيا و فرانسه به دليل اينكه ذخاير آماده اي از مواد خام مورد نياز مانند رون زيتون داشتند، جزو اولين مراكز سازنده صابون بودند. انگليسي ها در طول قرن دوازدهم، شروع به ساختن صابون كردند. تجارت صابون در اين كشور رونق فراواني داشت تا جايي كه در سال 1622 پادشاه جيمز اول مبلغ صد هزار دلار براي دريافت امتياز انحصاري به مدت يك سال، به يكي از سازندگان صابون پرداخت.

صابون، كالاي لوكس : در قرن نوزدهم، صابون به عنوان يك كالاي لوكس در كشورهاي مختلف ماليات بسيار بالايي داشت، با برداشته شدن اين ماليات سنگين، استفاده از صابون براي مردم عادي نيز ميسر شد و استانداردهاي بهداشتي بالا رفت. گام اصلي براي توليد انبوه صابون، در سال 1791 از سوي يك شيميدان فرانسوي به نام نيكولاس لبلانك برداشته شد. او مراحل ساخت خاكستر قليايا كربنات سديم را از نمك معمولي به عنوان اختراع به ثبت رساند. اين ماده در واقع قليايي است كه از خاكستر به دست مي آيد و با مخلوط كردن آن با چربي، صابون ساخته مي شود. ثمره اين اختراع، خاكستر قليا با كيفيت بسيار بالا و قيمت گران بود. 20 سال بعد از آن يورگن چورول ميخائيل، يك شيميدان فرانسوي بود با كشف ارتباط بين چربي ها گليسيرين و اسيدهاي چرب، اختراع باعث به وجود آمدن روش هاي مدرن و امروزي ساخت صابون شد.

گام مهم ديگر در ساخت صابون اختراعي بود كه در اواسط سال 1800 از سوي يك شيميدان بلژيكي به نام سولوي ارنست انجام شد. او با استفاده از نمك خوراكي يا كلريد سديم توانست خاكستر قليا بسازد. اين روش موجب كاهش هزينه ساخت قليا شد. در نتيجه اين امكان به وجود آمد كه قليا ارزان تر، با كيفيت بهتر و حجم بيشتري در اختيار سازندگان صابون قرار گيرد.

اين اختراعات همزمان با پيشرفت توان اجرايي كارخانه هاي گوناگون، باعث شد در سال 1850 صنعت صابون سازي درآمريكا به سرعت رشد كند. از آنجايي كه صابون به مقدار كافي توليد مي شد، به تدريج از يك وسيله لوكس به احتياج روزانه مردم تبديل شد و اين بازار بزرگ مصرف، سازندگان را تشويق كرد كه صابون هاي ملايم تري براي استفاده در حمام و ماشين هاي شست و شو، در اختيار مصرف كنندگان قرار دهند و به اين ترتيب صنعت صابون سازي به مصرف امروزي در آمد. به طور معمول پذيرفته شده كه مصرف سرانه صابون نشان دهنده سطح زندگي افراد هر كشوري است.

تهیه ساخت صابون با گریس:

گريس ماده اي است جامد يا نيمه جامد كه از تركيب يك ماده پركننده و صابون (Thickener) ، در داخل روغن به دست مي آيد. البته ممكن است ساير موادي كه بتواند بر خاصيت آن بيفزايد نيز در آن به كار گرفته شود. روغن هاي معدني (مشتقات نفتي) و يا سنتتيك ماده اصلي تشكيل دهنده گريس است كه در حدود80 درصد آن را تشكيل مي دهند و نقش مهمي در قوام آن دارند. در صورتي كه اين ماده با كيفيت نامناسب مورد استفاده قرار گيرد ساختار گريس بسيار ضعيف و ناپايدار شده و در شرايط سخت به صورت دو فاز (روغن و صابون) در آمده و به قطعات و ماشين آلات صدمه بسيار وارد خواهد كرد. دومين ماده اصلي تشكيل دهنده گريس، صابون است كه آن نيز داراي انواع مختلف مي باشد. براي ساخت گريس، صابون در داخل روغن به وسيله حرارت تركيب و پخته مي شود. دراين مرحله، صابون در روغن، كريستاليزه شده و توليد الياف (Fibers) مي كند و تركيب به صورت ژلاتيني حاصل مي شود. سپس گريس در دماي قابل تخليه درون ظروف تخليه مي شود. لازم به تذكر است كه در برخي از انواع گريس تشكيل اين رشته ها در داخل گريس، بعد از اتمام پخت تا مدت طولاني ادامه پيدا مي كند.

نامگذاري: گريس را با پايه صابوني آن مي شناسند. عمده ترين صابون هاي سازنده گريس شامل صابون كلسيم (در گريس هاي كاپ وشاسي)، سديم (در گريس هاي R.B.B ، فايبر يا با نام تجاري والوالين) ، صابون ليتيم (در گريس هاي مالتي پرپوز و ماهان) ، غير آلي (در گريس نسوز يا بنتون) و ساير صابون ها مانند آلومينيوم.

ساخت صابون: اين ماده خود نيز از پخت چربي ها (اسيد هاي چرب) و مواد قليايي به دست مي آيد. صابون در بسياري از گريس ها بايستي از قبل تهيه شود. براي اين منظور مواد اوليه به درون دستگاه پخت صابون بنام اتوكلاو، تزريق شده و تحت فشار قرار مي گيرد. سپس اين دستگاه به طور كامل بسته شده و مانند ديگ هاي زودپز تحت فشار قرار مي گيرد. اين دستگاه داراي جداره اي گرمكن از نوع روغن داغ بوده و دماي پخت آن در حدود300 درجه سانتي گراد است. اتوكلاو هم چنين براي اختلاط كامل، داراي همزني است كه در زمان پخت براي يكنواختي كامل مواد از آن استفاده مي شود. بدين ترتيب ساخت صابون با انجام آزمايش ها و نمونه برداري تا به دست آوردن نتيجه كامل ادامه مي يابد.

سان مارینو : بورگو ماجوره کیه‌سانوئووا دومانیانو فائتانو فیورنتینو مونته‌جاردینو سراوالّه

در بخش موفقیت — admin @ 11:09 am

عبارت‌اند از   سن مارینو (به انگلیسی  San Marino) کشوری است در جنوب اروپا که در شبه‌جزیره ایتالیا و در بخش شرقی کوه‌های اپناین واقع شده است. پایتخت آن شهر سان مارینواست.

شهرت سان مارینو به قانون اساسی این کشور است . قانون اساسی سان مارینو که در سال ۱۶۰۰ میلادی تدوین شده، قدیمی‌ترین قانون اساسی ملی در جهان است و هنوز اجرا می‌شود.

سان مارینو

    یکی از بهترین سایتهایی که دیدم و با خیال راحت هر روز ان هم چندین بار می بینم مقالات دانشجویی

    در بخش موفقیت — admin @ 10:02 am

    مقالات | Armin3D.com

    www.armin3d.com/persian/article/ – Translate this page

    31 ثانیه قبل‎ – Translate this page. 2 روز پیش‎ – یکی از بهترین سایتهایی که دیدم و با خیال راحت هر روز ان هم چندین بار می بینم همین سایت است

    معروفترین سایت در ایران و جهان برای همه افراد

    در بخش موفقیت — admin @ 9:58 am
    1. Armin3D.com

      www.armin3d.com/…/معروفترین-سایت-در-ایران-… – Translate this page

      2 روز پیش‎ – یکی از بهترین سایتهایی که دیدم و با خیال راحت هر روز ان هم چندین بار می بینم همین سایت است.

    2. Armin3D.com

      www.armin3d.com/ – Translate this page

      آدمهای ثروتمند برخلاف ترسی که دارند دست به عمل میزنند. آدمهای فقیر به ترس اجازه میدهند که متوقفشان کند · معروفترین سایت در ایران و جهان برای تمام سنین چه دختر چه

      You’ve visited this page many times. Last visit: 3/27/12
    3. معرفی یک سایت خوب مفید کاملا رایگان و مجانی با Armin3D.com

      www.armin3d.com/…/معرفی-یک-سایت-خوب-مفی… – Translate this page

      2 روز پیش‎ – مشهورترین و معروفترین سایت در ایران و جهان که همه مطالب ان مفید و مهم هستند مفید کاملا رایگان و مجانی با خیال راحت وارد سایت شوید | Armin3D.com

    4. ابزار وب |خبر خوان | Armin3D.com

      www.armin3d.com/persian/webtools/rss/ – Translate this page

      معروفترین سایت در ایران و جهان برای تمام سنین چه دختر چه پسر چه زن چه مرد · معرفی یک سایت خوب مفید کاملا رایگان و مجانی با خیال راحت وارد سایت شوید · اولین بار

    چگونه از طریق اینترنت پول بدست آورم؟

    در بخش موفقیت,کامپیوتر — admin @ 10:16 pm April 21, 2012

    اگر به دنبال شغلی از طریق اینترنت هستید می توانید شما نیز سهمی در این بازر کار داشته باشید برای موفقیت در هر کاری و پیدا کردن کار دلخواه نیاز به سعی و تلاش بیشتری دارید در جستجوی پیدا کردن کالا هستید اگر هنوز موفق به پیدا کردن ان نشدید یک سری به این فروشگاه بزرگ اینترنتی بزنید حتما

    پیدا می کنید حتی اگر کالایی برای فروش دارید اینجا می توانید بفروشید بر روی این لینک کلیک کنید و وارد شوید لطفا بر روی کلمه بازاریابی و تجارت اینترنتی کلیک کنید
    بازاریابی و تجارت اینترنتی

    مقالات بابت ساخت وساز

    در بخش تکنولوژی,موفقیت — admin @ 4:20 pm

    سدهاي بزرگ نمادهاي غرور ملي و استيلاي نبوغ انساني بر طبيعت، تامين كننده برق، آب و غذا، مهاركننده سيلاب‌ها، آبادكننده بيابان‌ها، و تضمين كننده استقلال ملي بوده‌اند. از اين‌رو ساخت سدهاي بزرگ كه شمار آن‌ها در نيمه اول قرن 20 بيش از 5000 نبود در نخستين دهه قرن 21 و در طول كمتر از 60 سال به 52000 سد بزرگ رسيد. بزرگترين سد ساز جهان، كشور چين با بيش از 19000 سد بزرگ است كه به جز 8 تاي آنها بقيه پس از انقلاب 1949 ساخته شده‌اند. پس از چين امريكا با 5500 سد بزرگ و سپس شوروي سابق و هند قرار مي‌گيرند. باين ترتيب كشورهاي مختلف جهان رودهاي خود را با زنجيره‌اي از سدهاي بزرگ و كوچك به اسارت كشيدند. فصل اول كتاب اسامي و مشخصات كشورهاي داراي بيشترين ومهم‌ترين سدها، بلندترين سدها و پرظرفيت‌ترين سدها و بزرگترين نيروگاه‌هاي برقابي جهان را ارائه مي‌كند. همچنين دراين فصل به تاريخچه رودهاي جهان و نقش آنها در تمدن بشر و نيز تاريخچه‌اي از سدهاي ساخته شده در گذشته پرداخته شده و سپس آهنگ بسيار تند سدسازي در امريكا، شوروي و كشورهاي باصطلاح در حال توسعه بررسي شده و بيماري غول‌پيكرسازي در سازه‌هاي آبي مورد بحث قرار مي‌گيرد
    دلتاي رود كلرادوي در اثر ساخت سدهاي زياد روي آن ياد مي‌كند كه به انقراض نسل بسياري از آبزيان و جانوران اين دلتا انجاميد و از 1960 به اين سو رود كلرادو نه تنها ديگر به دريا نرسيده كه با سرنوشتي شوم، در مرز جنوبي امريكا در چند استخر راكد پر از حشره‌كش و زهاب شور مرده است.
    پيامدهاي اصلي زيست محيطي سدها عبارتنداز:
    الف)تغيير در بالادست رودخانه تا مخزن
    1)تغيير در ريخت‌شناسي رودخانه ، بستر ، وكناره‌ها از بابت افزايش حجم آب و نيز رسوب‌گذاري
    2) تغيير در كيفيت آب در اثر يكجا ماندن و خوراك‌وري eutrophication آب مخزن
    3)كاهش تنوع زيستي در بالادست رودخانه از بابت حضور درياچه
    ب) تغيير در محل مخزن و درياچه
    1) از ميان رفتن و حذف اراضي زراعي و باغي و جنگل‌ها و مراتع و تپه‌هاي مشرف به رودخانه و دره‌هاي اطراف در اثر زيرآب رفتن و تبديل به درياچه شدن
    2) از ميان رفتن نقاط مسكوني و روستاها در دره‌ها و تپه‌هاي مشرف به رودخانه
    3) جابجايي و آواره شدن مردم و ساكنان منطقه درياچه
    4) زيرآب رفتن نقاط تاريخي و ميراث فرهنگي
    5) به زيرآب رفتن ميراث ديداري و زيبايي‌هاي طبيعي
    پ) تغيير در پائين‌دست رودخانه
    1)تغيير در ميزان جريان، توزيع زماني جريان، و نوسانات طبيعي جريان آّب
    2)تغيير در ريخت‌شناسي رودخانه از بابت كاهش جريان
    3)تغيير در كيفيت آب رودخانه در پائين دست
    4)كاهش تنوع زيستي در ساحل پائين‌دست و سيلابدشت.
    5) از ميان رفتن دلتاي نيل
    6)عقب نشيني 6 كيلومتري خشكي(سالانه 240 متر)
    7) از ميان رفتن روستاهاي ساحلي از اثرات احداث سد آسوان روي نيل است.

    لرزه‌خيزي :

    برآورد مي‌شود كه مخزن‌سدها در سراسر دنيا رويهم 10 هزار كيلومتر مكعب ظرفيت ذخيره دارند كه پنج برابر حجم آب همه رودخانه‌هاي جهان است. و نيز در سراسر دنيا 400 هزار كيلومتر مربع از بهترين اراضي ، مهم‌ترين و متنوع‌ترين زيستگاه‌هاي رودخانه‌اي و سيلابدشتي در زير درياچه سدها مدفون شده است. وزن اين درياچه‌ها به اندازه‌اي زياد است كه مي‌تواند سبب زمين‌لرزه شود. تغيير توزيع وزن پوسته خاك به سبب سدها مي‌تواند روي شتاب چرخش، و زاويه تيلت محور زمين، و شكل ميدان گرانشي كره زمين اثر داشته باشد.
    تبخير و شوري آب :

    ميزان تبخير آب از سطح درياچه سدها بسيار زيادتر از رودخانه است درنتيجه آب پشت سدها بسرعت شورمي‌شود. سد هوور و ساير سدهاي روي رودخانه كلرادو سالانه يك سوم آورد اين رودخانه را تبخير مي‌كنند در نتيجه شوري آب كلرادو منجر به كاهش شديد بازدهي محصول و اعتراض كشاورزان در مكزيكالي شد.

    انقراض نسل ماهي‌هاي رودخانه‌اي و مهاجر :

    ساخت سدها سبب از ميان رفتن نسل ماهي‌هاي مهاجر مانند ماهي آزاد و ماهي قزل‌آلا در بسياري از نقاط دنيا شده است. ساخت سدها روي كلمبيا شمار ماهي‌هاي آزاد و قزل‌آلاي اين رودخانه را از 16-10 ميليون قطعه در قرن نوزدهم به تنها 1.5 ميليون قطعه رسانده است كه البته سه‌- چهارم آن‌ها نيز پرورشي و حاصل تخم‌ريزگاه‌هاي مصنوعي هستند تا پرورش طبيعي. سدها مسير طبيعي ماهي‌هاي مهاجر را مي‌بندند (ماهي‌هايي كه در دريا زندگي مي‌كنند اما براي تخم گذاري حتما بايد به رودخانه‌هاي آب شيرين بازگردند و بچه‌ماهي‌ها پس از طي دوران مشخصي از زندگي خود در آب شيرين رودخانه، به دريا باز مي‌گردند و يا به‌عكس). ساختن پلكان‌هاي ماهي‌رو يا ساير پيش‌بيني‌هاي سازه‌اي در زمان ساخت سد نيز نتوانسته است از اين مصيبت جلوگيري كند.

    پيامدهاي هيدرولوژيكي :

    سدهايي كه براي انحراف آب براي آبياري برروي آمودريا و سيردريا (سيحون و جيحون) زده شد فاجعه آرال را آفريد و بزرگترين درياچه و پيكره آب شيرين جهان را از وسعت 64500 كيلومترمربع به تنها 30000 كيلومترمربع رساند و آب آن را از آب اقيانوس‌ها شورتر كرد. شيلات درخشان آرال كه زندگي 60 هزار نفر را تامين مي‌كردسقوط كرد و 20 گونه از 24 گونه ماهي‌هاي آن ناپديد شدند. از 319 گونه پرنده بومي اين منطقه تنها 168 گونه باقيماند و با مرگ جنگل‌هاي دلتايي آن، تنها 30 گونه از 70 گونه پستانداران بومي آن باقيماندند. بستر خشكيده و نمك‌پوش درياچه اينك به نام صحراي آكوم ناميده مي‌شود. غبار پراز فلزات سنگين ناشي از كودهاي شيميايي و حشره‌كش‌هاي بكار برده شده در بالادست با وزش باد تا آلاسكا هم رفته است. جمهوري كاراكالپاكيا كه بخش جنوبي درياچه را دربر ميگيرد بالاترين نرخ مرگ و مير كودك و مادر در ميان جمهوري‌هاي شوروي سابق را داراست و شيوع انواع بيماري‌هاي عفوني، هپاتيت، بيماري‌هاي كليوي، و معده‌دردهاي مزمن تا 60 برابر در اين جمهوري افزايش يافت. 70 درصد از جمعيت بازمانده در شهر داراي شرايط پيش سرطاني هستند. اميد زندگي در ميناك از 64 سال در 1987 به 57 سال در 1991 رسيد. بيش از 80 درصد زنان از كم‌خوني رنج مي‌برند و 12 جور حشره‌كش در شير مادران پيدا شده است. وزارت مديريت آب شوروي سابق مي‌خواست سطح پنبه‌كاري‌هاي آسياي مركزي را افزايش دهد اما مرگ و نابودي را براي آرال و جوامع انساني و جانوري و گياهي وابسته به آن به ارمغان آورد.
    شيلات دهانه‌ها و دلتاها :

    سدهابه شيلات تجاري درياهاي سياه و آزوف و خزر همان آسيبي را زدند كه به درياچه آرال وارد شد. با كاهش 70 درصدي آب ورودي رود ولگا به درياي خزر، و به نيم رسيدن ورودي رودهاي دني‌يستر و دنييپر و دن به درياي سياه و درياي آزوف، شوري دهانه‌هاي اين رودها تا 4 برابر و شوري دلتاهاي آنها تا 10 برابر افزايش يافت. بنابراين شيلات پررونق اين درياها هم اينك 98 “90 درصد كاهش يافته است. صيد خاويار در درياي خزر تنها 1 يا 2 درصد ميزان صيد پيشين آن است و در درياي سياه و درياي آزوف به كلي ريشه‌كن شده است.
    فصل سوم کتاب به بررسي پيامدهاي انساني سدها مي‌پردازد چه از بابت آوارگي و جابجايي آنها و چه از بابت افزايش خطر ابتلا به بيماريهاي ناشي از آب.

    سدزدگان :

    در شش دهه گذشته سدسازي دهها ميليون نفر از مردم فقير و قاقد قدرت سياسي را که بخش بزرگي از آنها مردم بومي و اقليت‌هاي قومي بودند، از خانه و کاشانه و زمينهايشان بيرون رانده است آنهم به بهانه توسعه و عدالت و فقرزدايي. هند و چين بيشترين آمار مردم جابجا شده به خاطر ساخت سدها را داشته اند. سدزدگان غالبا و تقريبا در همه جا به زور رانده مي‌شوند و کمترين حس همدردي و جبران . و تاريخ سدسازي قرن بيستم کشتار و نابودي روستاهاي سدزده مقاومت کننده در برابر اشغال اراضي شان با درياچه يک سد را يدک مي‌کشد.
    غالبا در برآوردهاي اوليه و مطالعات سدها ميزان سدزدگان بسيار کم برآورد مي‌شود و در دوره ساخت ارقام واقعي رو مي‌شود.کتاب جدول بزرگي از آمار سدزدگان براساس مطالعات مراحل اوليه و پيش بيني‌ها و سپس مقايسه آن با ارقام واقعي پس از اجراي سد در سراسر دنيا ارائه مي‌دهد. اختلاف تکان دهنده است.
    تخليه مخزن سد چيکزوي Chixoy در 1982 با قتل عام سرخپوستان مايا آچي روستاي ريونگرو گواتمالا از سوي نيروهاي مسلح و ارتش به انجام رسيد. اين جنايت نقض صريح حقوق بشر بشمار ميرود اما شايد سرنوشت سايريني که با بي عدالتي تمام نه تنها خانه که زمينهايشان را نيز از دست مي‌دهند و با دريافت مبلغي ناچيز به حاشيه شهرهاي اطراف رانده مي‌شوند چندان هم بهتر نباشد. اين افراد از توليد کندگان ارزشمند کشاورزي به حاشيه نشينان بي ارزشي بدل مي‌شوند که فقر سياه، مشاغل سياه و حتي اعتياد و فحشاء سرنوشت تقريبا محتوم بخش بزرگي از آنان بوده است. آنان همه ارزش اجتماعي خود را ازدست مي‌دهند.
    در مخزن سد سري سيلام در ايالت آندراپرداش هند صد هزار نفر زندگي مي‌کردند و در جريان آنچه که دولت آن را عمليات انهدام ناميد با بيرحمي از خانه و کاشانه خود بيرون افکنده شدند. بررسي بعدي زندگي آنان نشان داد که درآمد آنها تا بيش از 80 درصد کاهش يافت که از دست رفتن زمين کشاورزي مهمترين عامل آن بود. ميزان خسارت پرداخت شده تنها يک پنجم ارزش و قيمت زمينهاي کشاورزان بود.
    بانک جهاني آمار سدزدگان تنها مربوط به چين را براساس آمار دولتي اين کشور 10.2 ميليون نفر اعلام کرده است.
    بيماري شيستوزومياسيس Schistosomiasis در 1947 نزديک به 114 ميليون نفر را مبتلا کرده يود. در 1980 عليرغم پيشرفت‌هاي چشمگير پزشکي و کشف داروهاي بسيار موثر براي آن اين رقم به 200 ميليون نفر رسيد که ناشي از ساخت مخازن و درياچه‌هاي سدها و توسعه شبکه‌هاي آبياري بوده است که محل مناسب براي رشد و نمو نرم تنان گونه‌هاي بولينوس Bulinus و بيومفالاريا Biomphalaris را بشدت گسترش داده اند.
    مالاريا:

    پس از ساخت 5 سد ماهاولي در سريلانکا، کم شدن جريان آب رودخانه در پائين دست سدها استخرهايي از آب راکد در بستر رودخانه برجا گذاشت که زيستگاه‌هاي آنوفل کالي سي فاسيز و تخم ريزگاه‌هاي آن را افزايش داد و در 87-1986 به طغيان بي سابقه مالاريا و همه گير شدن بيماري براي نخشتين بار در ماهاولي انجاميد.

    در 1989 در منطقه پيرامون سد ايتاي پو Itay po برزيل مالاريا شيوع يافت در حاليکه تا پيش از آن در جنوب برزيل اين بيماري ريشه کن شده بود و در سرتاسر رودخانه پارانا parana به سطح بسيار پائيني رسيده بود.
    تب زرد دره ريفت در 1977 در نزديکي سد آسوان مصر شيوع يافت و نيز در پي پر شدن مخزن سد داياما Daiama در موريتاني د راين منطقه نيز شايع شد.
    فيلارياسيس لنفاوي lymphatic filariasis نيز که مولد آن کرمهاي انگلي هستند که بوسيله گونه‌هاي مختلف پشه سرايت مي‌کنند. دست و پاهاي مبتلايان به اين بيماري آماس مي‌کند و به اندام‌هاي غول آسايي تبديل مي‌شود. در اواسط دهه 1970، بيش از 40 درصد از جمعيت مناطق آبياري شده بورکينافاسو به اين بيماري مبتلا شدند چون مخزن سدها سبب توسعه و تکثير پشه‌هاي ناقل فيلارياسيس لنفاوي شده بود.
    انسفاليستيس ژاپني Japanese encephalistis بيماري خطرناک ديگري است که با طرح‌هاي توسعه منابع آب در آسيا بسيار مرتبط بوده است.
    تب زرد، تب استخوان شکن، و لشمانياسيس بيماري‌هاي خطرناک ديگري هستند که با توسعه سدها افزايش يافته اند. د داده‌هاي پايه زمين شناسي، هيدرولوژي، و رسوب به اجرا مي‌روند و البته در جاهايي که داده‌هاي پايه وجود داشته باشند يافته‌هاي نامطلوب و ناخواسته يا ناديده گرفته مي‌شوند و يا کمرنگ مي‌شوند تا جلوي ساخت و اجراي سد گرفته نشود.
    بررسي‌هاي زمين شناسي ساختگاه هزينه بر و زمان بر است از اين رو کمتر دستگاه دولتي مجري سد و نيز کمتر پيمانکار و حتي مشاوري به آن اهميت مي‌دهند.
    سد تيتون با بلنداي 90 متر بر روي رودخانه آيداهو و از سوي اداره اصلاح اراضي آمريکا در 1975 به پايان رسيد و در آغاز ژوئن 1976 به سبب نشت آب از تکيه گاه شمالي شکست و سه شهر کوچک پائين دست خود با 12000 نفر سکنه را ويران کرد.

    مشکلات زمين شناختي همواره زمان ساخت سدها را بسيار طولاني تر و پرهزينه تر و از سوي ديگر ايمني آن‌ها را بسيار ناپايدارتر کرده اند اما ساخت و ساز عجول تر از آن است که به اين گونه مسائل بها دهد.
    تطويل و شبيه سازي آماري :

    حتي اگر آمار نسبتا درازمدتي مثلا براي 50 سال وجود داشته باشد بازهم نمي‌توان تضمين کرد که الگوي بارندگي در 50 سال آينده شبيه 50 سال گذشته باشد بويژه اگر گوشه چشمي به مساله گرم شدن عمومي زمين داشته باشيم. بنابراين کاربرد کامپيوتر و شبيه سازي و تحليل آماري براي درک شرايط و تغييرات اقليمي پاسخگو نيست. مخزن سد بوئنديا انتروپناس در اسپانياي مرکزي از اواخر دهه 1950 تا 1994 تنها 17 درصد ظرفيت خود را از آب پر کرد. آب پشت مخزن بسياري از سدهاي تايلند هرگز به نيم هم نرسيد.

    مشکل رسوب :

    هر سال 50 ميليارد مترمکعب رسوب (ا درصد ظرفيت ذخيره مخازن جهان) در پشت سدهاي دنيا جمع مي‌شود. سد سان منشيا روي رود زرد سه سال پس از آبگيري 50 ميليارد تن رسوب در پشت خود ذخيره کرد. اين سد 66000 هکتار از حاصلخيزترين زمين‌هاي کشاورزي جهان را زير آب برد و 410 هزار نفر انسان را بي جاو مکان و بي زمين و آواره کرد تا با 40 درصد ظرفيت اشغال شده با رسوب، سالانه تنها 250 مگاوات برق توليد کند!!
    سد کوله خاني در نپال 12 سال پس از ساخت تا 0.9 ظرفيت پر از رسوب شد و بهره برداري از اين سد 114 متري که عمر 100 ساله براي آن پيش بيني شده بود شد به پايان رسيد.

    لرزه خيزي ناشي از مخزن :

    امروزه رابطه ميان لرزش‌هاي زمين و مخزن سدها در بيش از 70 سد به ثبت رسيده است. 5 زمين لرزه از 9 زمين لرزه شبه جزيره هند در 1980 به مخزن سدها نسبت داده شده است. سدهاي بلندتر از 100 متر استعداد زيادي براي انگيزش زمين لرزه دارند. در واقع وزن آب درياچه بر ترک‌ها و شکافه‌هاي زمين در زير و کنار مخزن فشار زيادي وارد مي‌کند که اين فشار آب سبب لغزنده شدن گسل‌ها مي‌شود. گسل‌هايي که خود از کرنش زمين ساختي يا tectonic strain متاثر بوده اند اما اصطکاک سنگ‌ها تا آن زمان از لغزش آنها جلوگيري مي‌کرده است. سد کوينا Koyna با 103 متر بلندي با ايجاد زمين لرزه اي به بزرگي 6.3 ريشتر منطقه را لرزاند و روستاي کوينانانگار د رايالت ماهاراشترا را در 11 دسامبر 1967 با خاک يکسان کرد. سد وايونت Vaiont ايتاليا با 261 متر بلندي در 1960 به پايان رسيد و ازهمان آغاز پرشدن سد، لرزه‌ها آغاز و به ثبت رسيدند. در1963 که ارتفاع سد به 180 متر رسيد 60 لرزش به ثبت رسيد و در شب 9 اکتبر جنبش زمين شهر لونگارون با خاک يکسان شد و همه ساکنان آن کشته شدند. مردمي که در شهرها و روستاهاي نزديک به مخزن سدها زندگي مي‌کنند همواره با خطر زمين لرزه ناشي از سد روبرو هستند.
    – شکست سدها در ايالت هنان چين در 1975 به کشته شدن 230 هزار نفر انجاميد.
    – هنان در صنعت سدسازي همانند چرنوبيل در صنايع هسته اي و بوپال در صنايع شيميايي است.
    – جداول مهم فصل چهارم کتاب آمار سدهاي زمين لرزه ساز مهم جهان، سدهاي شکسته شده مهم جهان و آمار تلفات آنها را نشان مي‌دهد.
    – پيري و برچيدن سدها مساله مهم ديگري است که در انتهاي فصل چهارم کتاب به آن پرداخته شده است.
    .
    نيروگاه‌هاي برقابي ” نيروگاه‌هاي برقابي اولا از بابت درو بودن ساختگاه خود به شهرها و مراکز و صنايع پرنياز به مصرف داراي محدوديت هستند. سه پنجم نيروگاه‌هاي جهان د رنقاطي قرار دارند که تقاضاي الکتريسيته کم يا محدودي دارند.  . رقم مشابه براي سد آکوزومبو 70 و 46 در صد است.
    مقايسه نيروگاه‌هاي برقابي با ساير نيروگاه‌هاي حرارتي و هسته اي نشان مي‌دهد که ضريب بازدهي نيروگاه‌هاي برقابي غالبا از ضريب نيروگاهي فسيلي و هسته اي بسيار پايين تر است.
    مقايسه‌ها نشان مي‌دهد که نيروگاه‌هاي برقابي نه تنها ارزانتر از نيروگاه‌هاي حرارتي و هسته اي نيستند بلکه در نشر گازهاي گلخانه اي نقش فعالي دارند و تحقيقات نشان داده اند که مثلا سد توکورويي برزيل 60 درصد بيش از يک نيروگاه ذغال سنگي و 50 درصد بيش از يک نيروگاه گازي با همان مقدار توليد الکتريسيته، بر گرمايش عمومي زمين اثر داشته است. سدهاي مناطق گرمسير بويژه از بابت خوراک ور شدن eutrphication سريع درياچه سد اثر زيادتري بر گرمايش عمومي زمين دارند و ارجح است که تا استقرار کامل نيروگاه‌هاي خورشيدي و بادي که عاري از آلودگي محيط و گرم کردن زمين هستند، لز نيروگاه‌هاي گاز سوز استفاده کنند.
    روشن است که در کشور گرم و خشکي مانند ايران بويژه با وجود دسترسي به منابع گازي بسيار وسيع و ارزان کشور هرگونه برقابي در رقابت با نيروگاه‌هاي گازي بشدت غيراقتصادي و ناپايدار تلقي مي‌شود.
    کنترل سيلاب “از ديگر فوايدي که به سدها نسبت داده مي‌شود کنترل سيل است. با آنکه رسته مهندسي ارتش امريکا ACE و يا اداره اصلاح اراضي امريکا BuRec و يا سازمان دره تنسي TVA ميلياردها دلار براي ساخت سدها و ديواره‌ها و خاکريزها هزينه کرده اند اما از 1937 که نخستين قانون فدرال کنترل سيلاب تصويب شد، به قيمت ثابت خسارت‌هاي سيل در اين کشور بيش از دو برابر شده است . د رهند و ساير کشورهاي دنيا نيز کمابيش همين الگو تکرار شده است. مديريت سازه اي کنترل سيلاب با ساخت سدهاو ديواره‌ها خسارت سيل‌هاي عادي و معمولي را کاهش مي‌دهد اما بر خسارت سيل‌هاي بزرگ مي‌افزايد و ظرفيت خسارت زني آن را چند برابر مي‌کند بويژه که سدها و ديواره‌ها يک توهم ايمني ايجاد مي‌کنند که به عکس گذشته استقرار شهرها و نقاط مسکوني در مسير سيل را مجاز و ايمن وانمود مي‌کند بنابراين خطر بزرگتري جان و مال افراد را تهديد خواهد کرد. امروزه ثابت شده است که مديريت غيرسازه اي کنترل سيلاب بويژه با بهره گيري از موازين آبخيزداري و سامانه‌هاي هشدار سيل بسيار کارسازتر و ايمن تر است. در فصل پنجم کتاب به نمونه‌هاي زيادي از سدهاي ناتوان از مديريت سيل برخورد مي‌شود.
    تامين آب آشاميدني :

    ديگر فايده نسبت داده شده به سدهاست که البته در کل دنيا در 1990 از کل منابع تامين تنها 7 درصد آن براي مصارف شرب و شهري بوده است. 24 درصد براي صنايع، 65 درصد براي کشاورزي فرستاده شده است و 4 درصد آن نيز از مخزن‌ها تبخير شده است. حتي در کشور سدبندي شده امريکا نيمي از منابع شرب از آب زيرزميني تامين مي‌شود. در اروپا اين رقم 65 در صد است. از 1 ميليارد مردمي که بنابر سازمان بهداشت جهاني آب مناسب آشاميدني در دسترس ندارند 855 ميليون نفرشان در روستاهاي پراکنده اي زندگي مي‌کنند که سدهاي بزرگ يا نمي‌توانند براي آنها آب تامين کنند يا تامين آب براي آن‌ها بسيار گران تمام مي‌شود. تامين آب از چشمه‌ها و چاه‌ها و منابع زيرزمين محلي بهترين روش آبرساني به اين روستاهاست.
    سد دز که به هدف توسعه آبياري ساخته شده بود 17000 کشاورز بومي را از زمين‌هايشان راند تا به اراده و خواست شاه ايران،16000 هکتار زمين‌هاي انها به شرکت‌هاي کشت و صنعت ميتسويي، چيس منهتن، بانک امريکا، شل، کمپاني جان دير، و شرکت توسعه کشاورزي جهان واگذار شود.
    در بسياري از شبکه‌هاي ساخته شده زمين‌هاي کشاورزي کيفيت خود را ازدست داده اند و شور و قليايي شده اند. بررسي اراضي طرح شبکه آبياري سردا ماهاياک Srda Mahayak نشان داد که عملکرد گندم و برنج در اثر شورو قليايي شدن خاک به نصف رسيد. زهکشي زهاب کشاورزي دره سن جواکين و هدايت به پارک ملي حيات وحش کسترسون پس از 5 سال نشان داد که ورود زهاب حاوي سلنيوم شسته شده از خاک‌هاي دره سن جواکين به آب‌هاي اين پارک سبب ناهنجاري‌هاي وحشتناک در پرندگان وحشي پارک شده است .
    اما بسياري از سدها ساخته مي‌شوند . ايجاد استخرها و آب بندان‌ها (به شيوه کشاورزان مازندران ايران) اين آب‌ها را گردآوري مي‌کند و در فصل خشک براي آبياري کشتها به مصرف مي‌رساند. در واقع اين تله گذاري‌ها و گودال‌ها و آب بندان‌هاي کوچک با هزينه اي بسيار کمتر از صدها سال پيش انجام مي‌شده اند .
    قنات‌ها به عنوان روشهاي سنتي بسيار ماهرانه کاربرد آب زيرزميني در فصل هفتم معرفي شده اند در اين روش آبراهه‌هاي کنده شده به سوي آبخوان بالادست، آب را به نيروي وزن آن به سوي دشت‌هاي پائيني هدايت مي‌کنند. در 3000 سال گذشته نزديک به 4000 قنات در ايران کنده شده که نزديک به نيمي از قنات‌ها تا اوايل دهه 1970 نيز در دست بهره برداري بودند و تا يک دهه پيش از آن سه چهارم کل نياز آب ايران از قنات‌ها تامين مي‌شد. بر عکس قنات‌ها که با آهنگي از آبخوان آب برمي‌دارند که بتواند تجديد شود، پمپ‌ها تخليه آبخوان را تا آنجا ادامه مي‌دهند که سطح آب زيرزمين پائين مي‌افتد و قنات‌هاي پايدار و هميشگي را مي‌خشکاند.
    روش‌هاي سنتي آبياري داراي چهار ويژگي يکسان هستند:
    کوچک بودن سامانه و اجزاي آن
    ساخته شدن ا ز سوي کاربران و نيز مديريت خود کاربران و نه دستگاه دولتي
    کاراتر بودن
    توزع عادلانه تر آب
    پايداري اکولوژيکي
    مانند سامانه سونجو در تانزانيا، کوآن سين با تاريخچه 2200ساله در چين، موانگ فاي، زنجرا در فيليپين، ساباک در مالي.
    كاهش مصرف در شبكه‌هاي آبياري تنها به مقدار يكدهم، مي‌تواند آب ْآشاميدني شهرها و روستاها را تامين كند. بنابراين كاهش تلفات آب در آبياري، يا به عبارت ديگر كاربرد روش‌هاي آبياري با بازدهي و راندمان بهتر مانند روش‌هاي آبياري قطره‌اي يا لوله‌هاي كم فشار، يا روش ميكرو و يا . .. … به ذخيره شدن مقدار بسيار زيادي آب مي‌انجامد كه نياز به ساخت بسياري از سدها را از ميان مي‌برد. در حقيقت اعمال راهبردهاي مديريت تقاضا به جاي تمركز بر مديريت عرضه يكي از گره‌گشاترين راهكارهاي توسعه پايدار منابع آب در جهان است و در اين زمينه مانند بسياري ديگر از مسائل مبتلابه جهان سازمان‌هاي غير دولتي يا NGO ‌ها مي‌توانند بسيار موثر باشند.
    ، پاسخگويي به نيازهاي جديد آب و نيرو از راه كاهش مصرف و كاهش هدررفت منابع آب و انرژي و سرمايه‌گذاري در پيشرفت‌هاي تكنولوژيكي در اين زمنيه را پيشنهاد مي‌نمايد. ذخيره الكتريسيته با بكارگيري مديريت تقاضاي الكتريسيته، توليد نگاوات megawatt ناميده شده است كه به جاي توليد مگاوات megawatt مي‌تواند پاسخگوي نيازها باشد كه با نصب لامپ‌هاي كم‌مصرف بخوبي امكان‌پذير است. همچنين نصب سردوشي‌هاو شيرهاي داراي چشم الكترونيكي و سيفون‌هاي كم مصرف مي‌تواند به خوبي پاسخگوي تقاضاي آتي آب باشد. سپس دراين فصل تحليل‌ها و جداول هزينه‌هاي توليد برق نشان مي‌دهند كه توليد هر كيلووات ساعت برق از روش مديريت تقاضا يا توليد نگاوات ارزان‌ترين والبته بدون پيامدهاي زيست‌محيطي ناشي از توليد يا مصرف زياد است.
    كاربرد روشهاي تجديدپذير توليد انرژي مانند نيروگاه‌هاي بادي و خورشيدي بايد در آينده نزديك به خط توليد ارزان و اقتصادي بدل شود. تا آن زمان كتاب كاربرد نيروگاه‌هاي گازي را توصيه مي‌كند كه ارزان‌ترند و هم بسيار سريع‌تر از برقابي‌ها ساخته مي‌شوند (1.5 سال در برابر 10 سال)، و هم از نظر زيست‌محيطي بهتر و مناسب‌تر از نيروگاه‌هاي زغال‌سنگي، برقابي و هسته‌اي برآورد مي‌شوند. در ادامه اين فصل كتاب به بررسي مشكلات هركدام از روش‌هاي توليد نيرو مي‌پردازد و نيز biomass و حتي استفاده از انرژي توفان‌ها و ذخيره آن را توصيه مي‌كند كه هم اينك در دست بررسي و پژوهش است.

    آدمهای ثروتمند برخلاف ترسی که دارند دست به عمل می‌زنند. آدمهای فقیر به ترس اجازه می‌دهند که متوقفشان کند

    در بخش موفقیت — admin @ 11:31 am

    – آدمهای ثروتمند معتقدند: من زندگی خویش را می‌سازم آدمهای فقیر معتقدند: زندگی من تصادفی پیش می‌رود.

    ۲- آدمهای ثروتمند بر روی فرصت‌ها تمرکز می‌کنند. آدمهای فقیر بر روی موانع تمرکز می‌کنند.

    ۳- آدمهای ثروتمند، افراد موفق و ثروتمند را ستایش می‌کنند. آدمهای فقیر از آدمهای ثروتمند بیزار و متنفرند.

    ۴- آدمهای ثروتمند با آدمهای مثبت و موفق معاشرت می‌کنند. آدمهای فقیر با آدمهای منفی و شکست خورده معاشرت می‌کنند.

    ۵- آدمهای ثروتمند ترجیح می‌دهند تا بر اساس دستاورد‌ها به آن‌ها پول پرداخت شود. آدمهای فقیر ترجیح می‌دهند تا بر اساس زمان به آن‌ها پول پرداخت شود.

    ۶- ثروتمندان پول و سلامتی را با هم می‌خواهند. فقیران می‌پرسند که پول یا سلامتی را بخواهند.

    ۷- آدمهای ثروتمند برخلاف ترسی که دارند دست به عمل می‌زنند. آدمهای فقیر به ترس اجازه می‌دهند که متوقفشان کند.

    ۸- آدمهای ثروتمند همیشه در حال رشد کردن و یاد گرفتن هستند. آدمهای فقیر فکر می‌کنند که همه موارد را می‌دانند.

    اولین بار که چت کردم در یاهو بود و خیلی هیجان انگیز بود

    در بخش موفقیت — admin @ 9:45 am

    اولین باری که چت کردم خیلی هیجان انگیز بود یک سلام نوشتم تو چت روم یاهو البته چت روم خارجی بود بعدش جواب سلام را دریافت کردم

    بعدش روایدی اون کلیک کردم یک پنجره کوچک باز شد اون یک شخص 60 ساله بود از سوید و برام خیلی جالب بود چقدر هم ادم با شخصیتی بود

    باورم نمی شد که در چت روم به همین راحتی با یک خارجی صحبت کنم  و این دوستی مدتها ادامه داشت ان هم تو چت روم و به صورت اینترنتی

    چت روم یاهو ساده ترین را چت کردن است

    پوست پوشيدني توليد شد

    در بخش موفقیت — admin @ 9:36 am

    محققان با الهام از بافت بدن انسان، موفق به توليد پوست دوم و جليقه‌هاي زيستي شده‌اند این پوست‌هاي پوشيدني  بزودي در پاريس به نمايش گذاشته خواهد شد

    چگونه یک وبلاگ خوب بنویسیم

    در بخش موفقیت — admin @ 8:41 pm April 20, 2012

    وبلاگ نویسی یکی از ساده‌ترین روش‌های انتشار محتوا در وب است و نیاز چندانی به تخصص، امکانات و یا صرف هزینه ندارد. شما سراغ یک سرویس دهنده مطمئن می‌روید و پس از ثبتِ نام دلخواه تان در محیطی ساده شروع به نوشتن و انتشار مطالب می کنید.

    اما پس از چندی با کسب تجربه بیشتر در خصوص این کار و دیدن وبلاگ ها و سایت‌های مختلف، دیگر آن محیط ساده و یکنواخت اولیه وبلاگ خسته‌کننده به نظر می‌رسد و به دنبال راهی برای ایجاد تغییر و تمایز از دیگر وبلاگ ها می گردید. فکر می‌کنید امکانات موجود در وبلاگ جواب گوی نیازتان نیست و به چیزهای بیشتری نیاز دارید. به سراغ قیافه ها (theme) و افزونه های (plugin – widget) مختلف می گردید تا هم امکانات و هم ظاهر وبلاگ تان را بهبود بخشید.

    اگر برای وبلاگ نویسی وردپرس را انتخاب کرده باشید و یا از سیستم وبلاگ نویسی وردپرس روی هاست شخصی تان استفاده کنید، علاوه بر تم های متفاوت، امکانات نسبتاً گسترده ای هم در اختیار خواهید داشت. در اینجا به بررسی برخی ابزارهای جانبی که استفاده از آن‌ها برای داشتن یک وبلاگ خوب ضروری است، می پردازیم. برخی از این ابزارها، به صورت عمومی برای تمامی وبلاگ ها قابل استفاده اند و برخی هم مختص وردپرس هستند.
    به عنوان یک وبلاگ‌نویس قطعا شکل ظاهری وبلاگ برایتان اهمیت زیادی دارد. اینکه چگونه یک قالب مناسب برای وبلاگ مان انتخاب کنیم و رعایت چه نکاتی در رابطه با قالب و اجزای آن اهمیت دارد نکاتی است که در این درس به آن می پردازیم.

    هر کدام از سرویس های رایگان وبلاگ به شما اجازه می‌دهند تا قالبی را برای وبلاگ تان انتخاب کنید و آن را با توجه به نیازتان شخصی سازی کنید. بسته به نوع سرویس دهنده ای که انتخاب می‌کنید در بعضی موارد اجازه دارید تمام اجزای قالب را خودتان دستکاری و شخصی سازی کنید و بعضی سرویس های رایگان مانند WordPress.com به شما آزادی عمل زیادی برای دستکاری در قالب نمی دهند. اگر هم روی سرویس هاستینگ شخصی خودتان وبلاگ راه اندازی کرده باشید کاملاً آزاد هستید، هر گونه تغییری در قالب وبلاگ به وجود بیاورید و حتی اگر بخواهید یک قالب کاملاً اختصاصی از اول برای خودتان طراحی کنید.

    وبلاگ شما مجموعه ای از امکانات و بخش‌های مختلف است. مطالبی که می نویسید، آرشیو زمانی، آرشیو موضوعی، برچسب‌ها، پیوندها، صفحه های ثابت و انواع ویجت های مختلف که ممکن است در آن استفاده کرده باشید. برای نمایش مناسب تمام این‌ها به یک قالب مناسب نیاز دارید تا اطلاعات را به گونه‌ای مناسب به خواننده نشان بدهد. اگر می‌خواهید قالبی را انتخاب کنید یا یکی را از اول طراحی کنید به این نکات توجه کنید.
    همیشه حرف، کلمه و جمله است که گفتار و نوشتار را می سازند، اما نوشتار در هر رسانه ای که ارائه شود (اعم از روزنامه، کتاب، وبلاگ و …) بدون همراهی مدیا ناقص و خسته‌کننده است. گاهی اوقات حتی می‌توان پیام نوشتار را بدون حضور مدیا، گنگ و ناقص دانست.

    در وبلاگ به راحتی امکان استفاده از عکس، فیلم و حتی صدا را دارید. اثر گذاری مدیا در این رسانه به اندازه‌ای است که حتی خود مدیا تبدیل به رسانه شده و باعث خلق فتوبلاگ، پادکست و ویدیوکست شده است.
    چگونه برای وبلاگ مطلب بنویسیم؟ آیا نوشتن در یک وبلاگ نیاز به تکنیک خاصی دارد؟ آیا نوشتن در اینترنت مانند نوشتن یک کتاب یا مقاله برای ارایه در کلاس است؟ بعضی از وبلاگ‌نویس ها اهمیتی به این مسئله نمی‌دهند و هر طور دلشان بخواهد می‌نویسند. در این درس می آموزید از چه قواعدی پیروی کنید تا برای وبلاگ تان به گونه‌ای مؤثر بنویسید.

    تمام داستان یک وبلاگ در مورد نوشته های شما است. هر قدر وبلاگ تان امکانات مناسب و قالب زیبا داشته باشد، اگر نوشته های آن جذاب نباشد، هیچ گاه خواننده ها را جذب نخواهد کرد. اول از همه باید بدانید، روش خواندن در وب با دیگر رسانه‌ها متفاوت است. خواننده‌ها در وب مطالب را خط به خط نمی‌خوانند بلکه آن‌ها را اسکن می کنند و از بخشی به بخشی دیگر می‌پرند. آن‌ها ابتدای پاراگراف ها را نگاه می‌کنند و بعد سراغ پاراگراف بعدی می روند. مطالعات نشان می‌دهد که الگوی مطالعه خواننده‌ها در وب به شکل یک حرف F انگلیسی است
    خواننده به ابتدای متن و ابتدای لیست ها توجه می کند و انتهای متن کمتر خوانده می شود.

    خواننده‌ها در اینترنت به خاطر انبوه اطلاعاتی که با‌ آن مواجه هستند به دنبال پاسخ سؤال شان می گردند. آن‌ها وقت ندارند و کم حوصله هستند. یک نوشته خوب باید به گونه‌ای باشد تا به سؤالات خوانندگان پاسخ دهد. یک نوشته خوب باید به گونه‌ای تنظیم شده باشد تا خواننده در کوتاه ترین زمان ممکن، مفید ترین اطلاعات لازم را دریافت کند و به هدف اش برسد.

    ریش تراش جالب و چند کاره

    در بخش موفقیت — admin @ 3:27 pm April 18, 2012

    ریش تراش جالب و چند کاره تو حمام هم کار می کنه اب هم بخوره خراب نمیشه مخصوص مسافرت یک عکس هم گذاشتم می تونید ببینید

    سایت گزارش پخش مستقیم زنده آنلاین نتیجه اینترنتی نیمه اول و دوم پایانی نهایی تاریخ زمان ساعت بازی استقلال الجزیره

    در بخش موفقیت — admin @ 11:55 am

    مسابقه فوتبال تا لحظاتی دیگر بین تیمهای استقلال و الجزیره امارات برگزار می شود هیجان این بازی بسیار بالا است به نظر می رسد استقلال با

    نتیحخ 3 بر 1 بازی را برنده شود چون تیم باشگاهی استقلال که طرفداران زیادی دارد ابی پوشان را حمایت و تشویق می کنند

    ست گردنبند مروارید

    در بخش موفقیت — admin @ 3:38 pm April 16, 2012

    ست گردنبند مروارید
    ویژه خانمهای مشکل پسند
    هدیه ای ماندگار
    چشم انداز یک زیبایی

    راهنمای خانه داری زن ایرانی

    در بخش موفقیت — admin @ 3:34 pm

    گنجینه ای از هنر خانه داری
    نگهداری، بهداشت، خواص و …..
    دانستنیهای یک زن خانه دار

    زندگی افسانه عشقش و تیمور

    در بخش موفقیت — admin @ 9:54 am

    افسانه دختری بود زیبا با چشمانی ابی رنگ و بسیار خوب و مهربان که پدر و مادرش را خیلی دوست داشت از بس که دختری با ادب بود از همان سن 15 سالگی برایش خواستگار می امد

    دختری بود با ارزوهای بزرگ دنبال شوهری بود از ان شوهرهایی که با اسب سفید می ایند مرد ایده ال او قد بلند شیکپوش

    خوش اخلاق و تقریبا پولدار افسانه خودش از خانواده تقریبا متوسط بود هنرهای خیاطی و اشپزی و نقاشی را بلد بود

    او یک خواهر و سه برادر داشت

    خانوادهای بودند گرم و صمیمی یکی از یکی مهربانتر و دلسوزتر

    روزها یکی پس از دیگری می گذشتند تا اینکه او به سن 18 سالگی رسید در این سن عاشق مردی شد که 5 سال از او بزرگتر بود مردی که

    هم پولدلر بود هم خوشتیپ بود و هم سرشناس و انها وقتی همدیگر را دیدند یک دل نه صد دل عاشق هم شدند

    تا اینکه 3 سال از زمان عشق و عاشقی انها گذشت

    افسانه روز به روز زیباتر می شد تا اینکه قصه تلخ جدایی کم کم چهره خود را به این 2 جوان نشان داد مانند همه کسانی که

    این قصه تلخ را داشتند و تجربه کردند

    کم کم اعضای خانواده فهمیدند که افسانه از یک چیزی رنج می برد

    افسانه دیگر ان افسانه قبلی نبود یک روز مادرش به او گفت چی شده به من بگو عزیزم شاید بتوانم کمکی کنم

    افسانه گفت عشق من با اینکه مرا خیلی دوست دارد و من نیز او را ولی مجبور است مرا ترک کند مادر گفت افسانه جان هر چی تو بخواهی

    به ان مرد بگو بیاید خواستگاری ما موافقت می کنیم این که ناراحتی ندارد خیلی هم خوشحال می شویم

    افسانه گفت او هم می خواست همین کار را بکند

    به پدر و مادرش گفت من دختری را دوست دارم که بسیار خوب است و ما همدیگر را خیلی دوست داریم

    پدر و مادرش پرسیدن از کدام خانواده هستند

    ان هم خانواده ما را معرفی کرد ناگهان انها خشمگین شدند تو می خواهی با این خانواده وصلت کنی انها در حد و اندازه ما نیستند

    ولی پدر ان دختر خیلی خوب است حتی خانواده شان نیز خوبتر انها گفتند اگر با ان دختر ازدواج کنی دور ما را خط بکش

    و بعدش او به من پیشنهاد داد اگر تو بخواهی من حاضرم پدر و مادرم را ترک کنم و با تو ازدواج کنم

    اما من به اون گفتم خانواده ات مهمتر است من نمی خواهم مزاحم انها شوم انها برایت زحمت کشیدند

    هر کاری کرد من قبول نکردم و برای همیشه ما از هم جدا شدیم

    چند سال گذشت برای افسانه در این مدت سه سالی که با دوستش بود خواستگاران زیادی امد  همه را به خاطر عشقش جواب رد داده بود

    حالا دیگر افسانه به سن 24 سالگی رسیده بود و مدتی بود که دیگر خواستگاری که مناسب او باشد نمیامد

    تا اینکه یک خواستگار امد این خواستگار کارمند بود ولی افسانه او را زیاد دوست نداشت ان مرد هم همسنطور اصلا کلاس انها با هم نمی خورد افسانه دختر رویاها بود

    پر از شور و نشاط هر چند با از دست دادن عشقش دیگر مانند گذشته نبود غمی در چهره اش موج می زد

    ولی ان مرد بی احساس مانند مردهایی که فکر می کنند بر اساس انجام وظیفه باید زنی را بگیرند و ازدواج کنند

    وقتی که این خواستگار با پدر و مادرش امدند تا از افسانه خواستگاری کنند اعضای خانواده همه تعجب کرده بودند ایا واقعا افسانه می خواهد با این مرد ازدواج کنند

    هیچ گرمی هیچ عشقی هیچ نشانه ای از عشق و علاقه دیده نمی شد

    افسانه نه با میل و اشتیاق بلکه دیگر برایش فرقی نمی کرد با کی ازدواج کند عشق چه کارها که با ادم نمی کند

    افسانه با تیمور ازدواج کرد و چون می خواست کسی متوجه نشود که او قلبش پیش دیگری است بنابراین وانمود کرد که به زندگی اش اهمیت می دهد این موضوع

    از دید برادرش و خواهرش نمی توانست پنهان بماند

    چون افسانه کم کم داشت عوض می شد ان دختر که به زیبایی سوفیالورن بود و از الیزابت تایلور نیز قشنگتر بود کم کم چهره پر فدوغ خود را از دست می داد

    افسانه خود را بدست سرنوشت سپرد

    تیمور یک بچه روستایی بود که به خاطر اختلافی که پدر و مادرش از هم داشتند همراه مادرش به شهر امد و خانه ای را در همسایگی خانه افسانه اجاره کردند و چون در انزمان حصاری و دیواری بین خانه ها نبود

    می توانستند خانواده ها یکدیگر را ببینند بنابراین تیمور افسانه را هر روز می دید

    تیمور فقط یک چیز جالب داشت یکی اینکه چشمان ابی داشت مانند چشمهای افسانه و لی ظاهری خشن داشت چون کارمند بود توانست دل مادر افسانه را بخرد

    بین این دو نفر هیچ اثری از عشق نبود هیچ اثری از دوست داشتن و محبت نبود این یا سرنوشت بود یا نوعی اجبار  که بر افسانه تحمیل می شد

    در انزمان اگر دختری سنش از 25 به بالاتر می رفت می گفتند ترشیده یا اینکه خواستگاری ندارد

    وقتی انها ازدواج می کردند برادرش دلش سوخت و گویی می دانست که چه سرنوشت شومی در انتظار افسانه است ولی چون کسی به حرف برادرش توجه نمی کرد

    مجبور بود دم نزند و ساکت باشد و فقط می گفت یعنی خواهر نازنینم دارد با این مرد ازدواج می کند یادش می امد که خواهرش چه خواستگاران خوب مهندس دکتر بازاری

    که همه انها از تیمور چندین برابر بهتر بود ازدواج نکرد ولی پافشاری و اصرار خانواده که کم کم به هم علاقمند می شوید

    حالا دیگر دیر شده بود

    افسانه هر چی طلا و جواهر داشت هر چه پول پس انداز کرده بود  یک ماشین خارجی بنز خرید و زیر پای شوهرش گذاشت شوهری که اگر الاغ به او می دادند بهتر دوست داشت تا

    اینکه یک ماشین اخرین سیستم انزمان

    حالا دیگر دختران خیلی عاقلتر شدند و به هیچ عنوان حاضر نیستند با هر کسی ازدواج کنند چون دو چیز دز زندگی خیلی مهم است ازدواج و کار

    شوهرش فکر کرد عجب جای باحالی امده زن گرفته دیگر نمی دانست افسانه چون عقده سرکوب شده ای داشت

    با این کار می خواست به پدر و مادر عشق قبلی اش نشان دهد که ما هم پولداریم در حالی که برای یک ثروتمند فرقی نمی کند که افسانه حالا پولدار است یا نه

    خلاسه انها بعد از یکسال صاحب یک فرزند شدند و همانجور که قابل پیش بینی بود بعد از گذشت 6 ماه از ازدواج انها دعواها شروع شد و ان خوشبختی قبل از ادواج

    تبدیل به یک خانه وحشت شده بود

    خانواده افسانه ابرو داشتند ولی خانواده تیمور نه چون پدر تیمور بعدها که متوجه شدند 7 بار ازدواج کرده بود ویکی یکی طلاق داده بود

    بعد از ان بود که ان خانواده دیگر لحظه ای طعم خوشبختی را نچشیده و اگر هم لحظاتی شاد بودند دوامی نداشت

    انها بارها تصمیم گرفتند جدا شوند ولی هر بار این کار انجام نشد تا اینکه بچه هایشان که حالا تعدادشان به 3 نفر رسیده بود بزرگ شدند و حالا افسانه ان دختر ریبای مشرق زمین

    ان دختر رویاها به غروب خورشید نزدیک و نزدیکتر می شود و ان خانواده ای که با شروع ازدواج افسانه انها نیز کمی سر خورده شدند و بسختی جایگاهی برای خودشان پیدا کردند

    و نتیجه گیری این داستان این است کسی را که دوستش نداری ازدواج نکن از لحاظ فرهنگی تقریبا به هم نزدیک باشند و پر از شور و شوق و علاقه فراوان که تنهایی بهتر از ازدواج نسنجیده است

    ایا کسی هست که او نیز مانند افسانه چون شمعی سوخته باشد

    حالا افسانه خوشبختی را برای فرزندانش می خواهد

    و همه کار برای فرزندانش انجام داد ولی نباید در محبت کردن افراط می کرد چون بهتر می توانست نتیجه می گرفت نباید برایش ماشین بنز می خرید چون تیمور خیلی زود بنز را فروخت و پیکان خرید

    و تیمور اصلا به جایگاه بالاتر فکر نمی کرد

    چون تیمور هیچ احساسی و انگیزه ای به زن نداشت

     

     

    دلیل جدایی نادر از سیمین

    در بخش موفقیت — admin @ 8:49 pm April 15, 2012

    دلیل جدایی نادر از سیمین
    انگار همه دعواها بر سر اوست! «نادر» حاضر نيست تنهايش بگذارد و او را به آسايشگاه‌ سالمندان بسپارد، «سيمين» هم از اين‌كه تمام زندگي آن‌ها موكول به پدر نادر شده، به ستوه آمده است!

    مي‌دانستيد پدر دوست‌داشتني «نادر» فيلم اصغر فرهادي يك كارمند بازنشسته بانك است كه نه به سينما علاقه دارد و نه حتي ستاره‌هايش را مي‌شناسد؟ مي‌دانستيد پيش از اين‌ پيشنهاد رضا عطاران براي بازي در فيلمش را رد كرده؟ ‌دوست داريد بدانيد چرا اشك گوهر خيرانديش را درآورده؟ همه اينها را در اين صفحات در گفت وگو با علی اصغر شهبازي بخوانيد

    انگار همه دعواها بر سر اوست! «نادر» حاضر نيست تنهايش بگذارد و او را به آسايشگاه‌ سالمندان بسپارد، «سيمين» هم از اين‌كه تمام زندگي آن‌ها موكول به پدر نادر شده، به ستوه آمده است! براي ديدن ‌پيرمرد دوست‌داشتني فيلم «اصغر فرهادي»، به انتهاي خيابان شيخ بهايي شمالي رفتيم و با استقبال گرم او، پسر و همسر نازنين‌شان روبه‌رو شديم. با وجود اين‌كه «جدايي نادر از سيمين» دومين فيلم «علي اصغر شهبازي» به‌عنوان بازيگر بود اما بارها و بارها مورد تقدير سينماگران داخلي و خارجي قرار گرفت و آنقدر بازي‌ او در فيلم فرهادي بازتاب خوبي داشت كه امروز يك شركت سازنده فيلم سينماي تجاري به او پيشنهاد همكاري در تبليغات را داده است.‌‌ جالب اين‌كه مي‌گويد نه به سينما علاقه دارد، نه بازيگرانش را مي‌شناسد و نه برايش دغدغه‌اي به حساب مي‌آيد اما اگر پيشنهاد حضور در فيلم‌هايي مانند «جدايي نادر از سيمين» به دستش برسد، حاضر است همكاري كند. او به سختي تن به گفت‌وگو با رسانه‌ها مي‌دهد، حتي قبل از اين‌كه با ما حرف بزند، گفته بود «اصغر فرهادي» به او تاكيد كرده تا زماني كه به‌ايران برنگشته با هيچ رسانه‌اي مصاحبه نكند.

    در پارك ملت بازيگر شدم
    قبل از حضور در فيلم «زير درخت هلو» آقاي ايرج طهماسب، هيچ علاقه‌اي به بازيگري و دنياي سينما نداشتم، به اين دليل كه از سال‌1320 به استخدام بانك ملي ايران درآمدم و حرفه‌ام هيچ سنخيتي با اين هنر نداشت. سال 0531 بازنشسته شدم اما همچنان به كارم ادامه دادم و حدود 70 سال سابقه كار دارم. سال‌هاست عادت دارم صبح‌هاي زود به همراه دوستانم به پارك ملت مي‌رويم، ورزش مي‌كنيم، حرف مي‌زنيم و سرمان را گرم مي‌كنيم. يادم هست يك روز بعد از اين‌كه ورزش‌مان تمام شده بود، آقايي را ديدم كه پشت‌سر ما راه مي‌آيد و مدام از ما عكس مي‌گيرد! از او دليل اين كارش را پرسيدم كه در جواب گفت: «دوست داري در يك فيلم بازي كني؟» من هم قبول كردم و به دفتر آقاي طهماسب رفتم و بعد از اين‌كه ايشان من را ديدند، براي بازي در اين فيلم انتخاب شدم و نخستين تجربه بازيگر‌ي‌ام رقم خورد. بعد از اين هم اگر پيشنهاد حضور در فيلم‌هاي خوب و سنگين داشته باشم، حتما قبول خواهم كرد. البته آقاي فرهادي بسيار تاكيد كرده‌اند، حالا كه چنين جايگاهي براي من محقق شده، با وسواس و سختگيري زياد كارهاي بعدي‌ام را قبول كنم، البته اين روحيه قبل از اين هم در من وجود داشته، چون يك‌بار «رضا عطاران» براي بازي در سريال‌ نوروزي‌اش از من دعوت به همكاري كرد كه حتي سر لوكيشن‌شان هم رفتم اما وقتي جنس كار را ديدم، ترجيح دادم قبول نكنم و آن نقش را «احمد پورمخبر» به جاي من بازي كرد.

    اين همه افتخار كار خدا بود
    بعد از بازي در «زير درخت هلو» با وجود اين‌كه پيشنهادهاي مختلفي براي بازي در فيلم‌هاي سينمايي داشتم، تصميم گرفتم تنها درصورتي كاري را قبول كنم كه به قولي سنگين و با مفهوم باشد، به همين دليل حدود 6 سال در هيچ كاري بازي نكردم تا اين‌كه بحث فيلم «جدايي نادر از سيمين» پيش آمد. تا آن‌جا كه اطلاع دارم، خانم «پريسا بخت‌آور» همسر آقاي فرهادي براي نقش پدر «نادر» به آسايشگاه سالمندان زيادي مراجعه كرده بودند و دنبال پيرمردي با خصوصياتي كه آقاي اصغر فرهادي درنظر داشت مي‌گشتند اما نمي‌توانستند آنچه مدنظرشان است را پيدا كنند. اينطور كه خانم بخت‌آور تعريف كردند، يك شب در خانه، در حال تماشاي فيلم «زير درخت هلو» بودند كه من را ديده‌اند و از بازي من خوش‌شان آمده. بعد از آن با من تماس گرفتند و گفتند اگر امكان دارد به دفتر ما بيا تا آقاي فرهادي شما را ببينند. وقتي به دفترشان رفتم، آقاي فرهادي گفتند چند قدم راه برو، اين كار را انجام دادم و به محض اين‌كه ايشان راه رفتنم را ديدند، گفتند هماني است كه دنبالش بودم! اين كار خدا بود كه من هم در اين فيلم حضور داشته باشم و به‌عنوان يكي از بازيگران «جدايي نادر از سيمين» اين همه افتخار نصيبم شود.

    سر صحنه رفقاي زيادي پيدا كردم
    حدود 3 ماه درگير اين كار بوديم و هر روز صبح سرويس به دنبالم مي‌‌آمد و با گروه سرصحنه مي‌رفتم تا 9-8 شب كه فيلمبرداري تمام مي‌شد. به هيچ وجه از اين كار احساس خستگي نمي‌كردم، اتفاقا خيلي هم خوشم مي‌آمد چون دوستان و رفقاي بسيار زيادي پيدا كرده بودم. حتي آن روزهايي هم كه قرار نبود سكانسي بازي كنم و جلوي دوربين بروم، «اصغر فرهادي» مي‌گفت برويد دنبال شهبازي و بياوريدش سر صحنه؛ چون هميشه مي‌گفت حضور تو بين عوامل و بچه‌هاي گروه، انرژي مثبت زيادي به آن‌ها مي‌دهد و آن‌ها تو را خيلي دوست دارند.

    نه فرهادي را مي‌شناختم، نه شهاب حسيني و پيمان معادي را!
    به‌دليل اين‌كه كارمند بازنشسته بانك هستم و در گذشته هيچ رابطه‌اي با سينما نداشته‌ام، هيچ‌وقت از اين حرفه خوشم نمي‌آمد، ‌هنوز هم علاقه چنداني به آن ندارم! تا قبل از اين‌كه قرار باشد در «جدايي نادر از سيمين» هم بازي كنم، نه آقاي فرهادي را مي‌شناختم، نه شهاب حسيني، نه پيمان معادي و نه هيچ كدام از بازيگران سينماي ايران را! حين كار بود كه اين روابط و دوستي‌هاي‌مان شكل گرفت و واقعا خاكي بودن و دوست‌داشتني بودن اين آدم‌ها به‌ويژه «اصغر فرهادي» را احساس كردم.

    پيمان در آلمان هم پسر من بود
    يك شب به پرواز بازيگران «جدايي نادر از سيمين» به سانگار همه دعواها بر سر اوست! «نادر» حاضر نيست تنهايش بگذارد و او را به آسايشگاه‌ سالمندان بسپارد، «سيمين» هم از اين‌كه تمام زندگي آن‌ها موكول به پدر نادر شده، به ستوه آمده است!

    مي‌دانستيد پدر دوست‌داشتني «نادر» فيلم اصغر فرهادي يك كارمند بازنشسته بانك است كه نه به سينما علاقه دارد و نه حتي ستاره‌هايش را مي‌شناسد؟ مي‌دانستيد پيش از اين‌ پيشنهاد رضا عطاران براي بازي در فيلمش را رد كرده؟ ‌دوست داريد بدانيد چرا اشك گوهر خيرانديش را درآورده؟ همه اينها را در اين صفحات در گفت وگو با علی اصغر شهبازي بخوانيد

    انگار همه دعواها بر سر اوست! «نادر» حاضر نيست تنهايش بگذارد و او را به آسايشگاه‌ سالمندان بسپارد، «سيمين» هم از اين‌كه تمام زندگي آن‌ها موكول به پدر نادر شده، به ستوه آمده است! براي ديدن ‌پيرمرد دوست‌داشتني فيلم «اصغر فرهادي»، به انتهاي خيابان شيخ بهايي شمالي رفتيم و با استقبال گرم او، پسر و همسر نازنين‌شان روبه‌رو شديم. با وجود اين‌كه «جدايي نادر از سيمين» دومين فيلم «علي اصغر شهبازي» به‌عنوان بازيگر بود اما بارها و بارها مورد تقدير سينماگران داخلي و خارجي قرار گرفت و آنقدر بازي‌ او در فيلم فرهادي بازتاب خوبي داشت كه امروز يك شركت سازنده فيلم سينماي تجاري به او پيشنهاد همكاري در تبليغات را داده است.‌‌ جالب اين‌كه مي‌گويد نه به سينما علاقه دارد، نه بازيگرانش را مي‌شناسد و نه برايش دغدغه‌اي به حساب مي‌آيد اما اگر پيشنهاد حضور در فيلم‌هايي مانند «جدايي نادر از سيمين» به دستش برسد، حاضر است همكاري كند. او به سختي تن به گفت‌وگو با رسانه‌ها مي‌دهد، حتي قبل از اين‌كه با ما حرف بزند، گفته بود «اصغر فرهادي» به او تاكيد كرده تا زماني كه به‌ايران برنگشته با هيچ رسانه‌اي مصاحبه نكند.

    در پارك ملت بازيگر شدم
    قبل از حضور در فيلم «زير درخت هلو» آقاي ايرج طهماسب، هيچ علاقه‌اي به بازيگري و دنياي سينما نداشتم، به اين دليل كه از سال‌1320 به استخدام بانك ملي ايران درآمدم و حرفه‌ام هيچ سنخيتي با اين هنر نداشت. سال 0531 بازنشسته شدم اما همچنان به كارم ادامه دادم و حدود 70 سال سابقه كار دارم. سال‌هاست عادت دارم صبح‌هاي زود به همراه دوستانم به پارك ملت مي‌رويم، ورزش مي‌كنيم، حرف مي‌زنيم و سرمان را گرم مي‌كنيم. يادم هست يك روز بعد از اين‌كه ورزش‌مان تمام شده بود، آقايي را ديدم كه پشت‌سر ما راه مي‌آيد و مدام از ما عكس مي‌گيرد! از او دليل اين كارش را پرسيدم كه در جواب گفت: «دوست داري در يك فيلم بازي كني؟» من هم قبول كردم و به دفتر آقاي طهماسب رفتم و بعد از اين‌كه ايشان من را ديدند، براي بازي در اين فيلم انتخاب شدم و نخستين تجربه بازيگر‌ي‌ام رقم خورد. بعد از اين هم اگر پيشنهاد حضور در فيلم‌هاي خوب و سنگين داشته باشم، حتما قبول خواهم كرد. البته آقاي فرهادي بسيار تاكيد كرده‌اند، حالا كه چنين جايگاهي براي من محقق شده، با وسواس و سختگيري زياد كارهاي بعدي‌ام را قبول كنم، البته اين روحيه قبل از اين هم در من وجود داشته، چون يك‌بار «رضا عطاران» براي بازي در سريال‌ نوروزي‌اش از من دعوت به همكاري كرد كه حتي سر لوكيشن‌شان هم رفتم اما وقتي جنس كار را ديدم، ترجيح دادم قبول نكنم و آن نقش را «احمد پورمخبر» به جاي من بازي كرد.

    اين همه افتخار كار خدا بود
    بعد از بازي در «زير درخت هلو» با وجود اين‌كه پيشنهادهاي مختلفي براي بازي در فيلم‌هاي سينمايي داشتم، تصميم گرفتم تنها درصورتي كاري را قبول كنم كه به قولي سنگين و با مفهوم باشد، به همين دليل حدود 6 سال در هيچ كاري بازي نكردم تا اين‌كه بحث فيلم «جدايي نادر از سيمين» پيش آمد. تا آن‌جا كه اطلاع دارم، خانم «پريسا بخت‌آور» همسر آقاي فرهادي براي نقش پدر «نادر» به آسايشگاه سالمندان زيادي مراجعه كرده بودند و دنبال پيرمردي با خصوصياتي كه آقاي اصغر فرهادي درنظر داشت مي‌گشتند اما نمي‌توانستند آنچه مدنظرشان است را پيدا كنند. اينطور كه خانم بخت‌آور تعريف كردند، يك شب در خانه، در حال تماشاي فيلم «زير درخت هلو» بودند كه من را ديده‌اند و از بازي من خوش‌شان آمده. بعد از آن با من تماس گرفتند و گفتند اگر امكان دارد به دفتر ما بيا تا آقاي فرهادي شما را ببينند. وقتي به دفترشان رفتم، آقاي فرهادي گفتند چند قدم راه برو، اين كار را انجام دادم و به محض اين‌كه ايشان راه رفتنم را ديدند، گفتند هماني است كه دنبالش بودم! اين كار خدا بود كه من هم در اين فيلم حضور داشته باشم و به‌عنوان يكي از بازيگران «جدايي نادر از سيمين» اين همه افتخار نصيبم شود.

    سر صحنه رفقاي زيادي پيدا كردم
    حدود 3 ماه درگير اين كار بوديم و هر روز صبح سرويس به دنبالم مي‌‌آمد و با گروه سرصحنه مي‌رفتم تا 9-8 شب كه فيلمبرداري تمام مي‌شد. به هيچ وجه از اين كار احساس خستگي نمي‌كردم، اتفاقا خيلي هم خوشم مي‌آمد چون دوستان و رفقاي بسيار زيادي پيدا كرده بودم. حتي آن روزهايي هم كه قرار نبود سكانسي بازي كنم و جلوي دوربين بروم، «اصغر فرهادي» مي‌گفت برويد دنبال شهبازي و بياوريدش سر صحنه؛ چون هميشه مي‌گفت حضور تو بين عوامل و بچه‌هاي گروه، انرژي مثبت زيادي به آن‌ها مي‌دهد و آن‌ها تو را خيلي دوست دارند.

    نه فرهادي را مي‌شناختم، نه شهاب حسيني و پيمان معادي را!
    به‌دليل اين‌كه كارمند بازنشسته بانك هستم و در گذشته هيچ رابطه‌اي با سينما نداشته‌ام، هيچ‌وقت از اين حرفه خوشم نمي‌آمد، ‌هنوز هم علاقه چنداني به آن ندارم! تا قبل از اين‌كه قرار باشد در «جدايي نادر از سيمين» هم بازي كنم، نه آقاي فرهادي را مي‌شناختم، نه شهاب حسيني، نه پيمان معادي و نه هيچ كدام از بازيگران سينماي ايران را! حين كار بود كه اين روابط و دوستي‌هاي‌مان شكل گرفت و واقعا خاكي بودن و دوست‌داشتني بودن اين آدم‌ها به‌ويژه «اصغر فرهادي» را احساس كردم.

    پيمان در آلمان هم پسر من بود
    يك شب به پرواز بازيگران «جدايي نادر از سيمين» به سمت برلين براي شركت در جشنواره فيلم اين شهر مانده بود كه خانم «اسكندرفر» به پسرم زنگ زد و گفت، اگر امكان دارد مي‌خواهيم پدرتان هم با ساير بازيگران فيلم به اين سفر برود. پسرم كه جا دارد همين‌جا بابت همراهي‌هايش تشكر كنم، با توجه به شرايط من قبول نكرد اما «پيمان معادي» به او گفت، همه جا در كنار من هست. آن شب با پسرم رفتيم دنبال پيمان و با هم به سمت فرودگاه رفتيم. واقعا پيمان در تمام آن روزهايي كه آن‌جا بوديم، در كنارم حضور داشت و مراقبم بود. الان هم قرار است اگر مشكل خاصي پيش نيايد، براي مراسم اسكار به همراه پيمان بروم و اميدوارم آن جايزه هم نصيب فيلم‌مان بشود.

    7 بار پابرهنه عرض خيابان را طي كردم
    يكي از سخت‌ترين سكانس‌هايي كه در اين فيلم بازي كردم، زماني بود كه مي‌ديديم پدر نادر ار روي تخت به زمين افتاده و نفسش بالا نمي‌آيد. از آن‌جا كه اين صحنه بارها تكرار شد، مجبور بودم با آن ماسك تنفسي‌ و دستگاه‌هايي كه به هم وصل بود، هر بار خودم را روي زمين بيندازم كه اين براي من كار چندان آساني نبود يا حتي خاطرم هست حدود 7 بار پا برهنه عرض خيابان را طي كردم و دم كيوسك روزنامه‌فروشي رفتم تا آن صحنه‌اي كه اصغر فرهادي مدنظرش بود، دربيايد.

    در پارك ملت
    آن شبي كه مراسم گلدن گلاب برگزار مي‌شد، بيدار بودم و به‌صورت زنده مراسم را مي‌ديدم. زماني كه مجري برنامه از پشت تريبونش نام «جدايي نادر از سيمين» را به‌عنوان بهترين فيلم به زبان آورد، واقعا احساس غرور مي‌كردم و بسيار خوشحال بودم‌. بعد از مراسم گلدن‌گلاب هنوز نتوانسته‌ام با آقاي فرهادي صحبت كنم اما وقتي «پيمان معادي» به ايران برگشت با او صحبت كردم و همچنين سيل تلفن‌ها و پيام‌هاي تبريكي بود كه براي من فرستاده مي‌شد. نمي‌دانيد بعد از چند روز كه مثل هميشه براي ورزش به پارك ملت رفتم، چه غوغايي شده بود.‌

    آن سكانس اشك همه را در آورد
    هنگام توليد كار، حجم كارهاي‌مان بسيار زياد و سنگين بود. يادم هست براي هر سكانس «اصغر فرهادي» بيش از 10 تا 15 بار تكرار مي‌‌گرفت و مجبور بودي در همه آن تكرارها حس و ميميك صورتت را حفظ كني. آن سكانس كه‌ «نادر» پدرش را به ‌حمام برده و در حال شستنش است و ناگهان از فشارهايي كه در زندگي به او وارد شده گريه مي‌كند، سخت‌ترين و غم‌انگيزترين سكانس اين فيلم براي من بود. بارها‌وبارها اين سكانس تكرار شد و شرايط مساعدي براي من فراهم نبود. بعد از اين‌كه «اصغر فرهادي» اين سكانس را گرفت، به سمت من آمد و گفت تو چقدر خوب بازي مي‌كني، مگر قبلا بازيگر حرفه‌اي بودي؟! خدا را شكر اصغر فرهادي از من رضايت كامل داشت و من هم از اين‌كه با او همكاري مي‌كردم لذت مي‌بردم. درباره آن سكانس كه نادر و پسرش در حمام بودند نيز بايد بگويم آنقدر اين سكانس سنگين و غم‌انگيز بود كه «اصغر فرهادي»، «محمود كلاري» (فيلمبردار) و خيلي از آن‌هايي كه پشت‌ دوربين قرار داشتند، گريه كردند، حتي آقاي كلاري دوربين‌شان را روي زمين گذاشتند و آقاي فرهادي با ديدن اين صحنه‌ها، ‌گفتند امروز اين سكانس تعطيل! حال‌مان خوب نيست و بچه‌ها را فرستادند شيريني بخرند تا آرامش بر فضاي كار حاكم شود و شادي به فضا برگردد.

    من و پيمان معادي فاميل شديم
    رابطه عاطفي بسيار خوب و عميقي بين من و پيمان معادي شكل گرفته بود. در يك صحنه نادر بايد پدرش را كه روي زمين افتاده بود بغل مي‌كرد و دوباره روي تخت مي‌خواباند. با وجود اين‌كه پيمان آن زمان ديسك كمر داشت و درد زيادي را تحمل مي‌كرد، با تمام وجود اين كار را چندبار انجام داد و اصلا به هيچ‌چيز هم فكر نمي‌كرد يا آن صحنه كه نادر پدرش را به حمام برده بود، پيمان واقعا همان حس پسرانه‌اي را نسبت به پدرش داشت كه احساس مي‌كردم از ته قلب گريه مي‌كند. براي همين هم هست كه آن صحنه خيلي تلخ بود و حتي همسرم و فاميل‌هاي‌مان هم از ديدن آن بسيار ناراحت شده بودند. پيمان آنقدر پسر خوبي است كه به اندازه پسرهاي خودم دوستش دارم. جالب اين‌كه وقتي داشتيم از سفر برلين به ايران برمي‌گشتيم، با هم كه صحبت مي‌‌كرديم، متوجه شديم يك رابطه فاميلي دوري هم با هم داريم كه به واسطه «جدايي نادر از سيمين» به آن پي برديم!

    اشك گوهر خيرانديش را در آوردم
    نخستين‌بار «جدايي نادر از سيمين» را در جشنواره به همراه خانواده‌ام ديدم كه خودم هم تحت‌تاثير صحنه‌هايش قرار گرفتم. بعد از پايان نمايش بود كه خانم «گوهر خيرانديش» به سمتم آمد و گفت «تو چه جوري اين‌قدر خوب بازي مي‌كني؟ تو كه اشك همه‌ را درآوردي!» درست است كه در اين فيلم آنچنان ديالوگي نداشتم اما فراموش نكنيد بازي با ميميك صورت و آن حسي كه پدر نادر بايد ‌به‌عنوان يك پيرمرد بيمار مي‌گرفت خيلي سخت‌تر از آن بود كه يك نفر بخواهد ديالوگ بگويد و برود. در هر صورت اگر اين نقش ديالوگ زيادي هم داشت، هيچ مشكلي براي حفظ كردن ديالوگ‌ها نداشتم.برترین ها
    دلیل جدایی نادر از سیمین
    به‌صورت زنده مراسم را مي‌ديدم. زماني كه مجري برنامه از پشت تريبونش نام «جدايي نادر از سيمين» را به‌عنوان بهترين فيلم به زبان آورد، واقعا احساس غرور مي‌كردم و بسيار خوشحال بودم‌. بعد از مراسم گلدن‌گلاب هنوز نتوانسته‌ام با آقاي فرهادي صحبت كنم اما وقتي «پيمان معادي» به ايران برگشت با او صحبت كردم و همچنين سيل تلفن‌ها و پيام‌هاي تبريكي بود كه براي من فرستاده مي‌شد. نمي‌دانيد بعد از چند روز كه مثل هميشه براي ورزش به پارك ملت رفتم، چه غوغايي شده بود.‌

    آن سكانس اشك همه را در آورد
    هنگام توليد كار، حجم كارهاي‌مان بسيار زياد و سنگين بود. يادم هست براي هر سكانس «اصغر فرهادي» بيش از 10 تا 15 بار تكرار مي‌‌گرفت و مجبور بودي در همه آن تكرارها حس و ميميك صورتت را حفظ كني. آن سكانس كه‌ «نادر» پدرش را به ‌حمام برده و در حال شستنش است و ناگهان از فشارهايي كه در زندگي به او وارد شده گريه مي‌كند، سخت‌ترين و غم‌انگيزترين سكانس اين فيلم براي من بود. بارها‌وبارها اين سكانس تكرار شد و شرايط مساعدي براي من فراهم نبود. بعد از اين‌كه «اصغر فرهادي» اين سكانس را گرفت، به سمت من آمد و گفت تو چقدر خوب بازي مي‌كني، مگر قبلا بازيگر حرفه‌اي بودي؟! خدا را شكر اصغر فرهادي از من رضايت كامل داشت و من هم از اين‌كه با او همكاري مي‌كردم لذت مي‌بردم. درباره آن سكانس كه نادر و پسرش در حمام بودند نيز بايد بگويم آنقدر اين سكانس سنگين و غم‌انگيز بود كه «اصغر فرهادي»، «محمود كلاري» (فيلمبردار) و خيلي از آن‌هايي كه پشت‌ دوربين قرار داشتند، گريه كردند، حتي آقاي كلاري دوربين‌شان را روي زمين گذاشتند و آقاي فرهادي با ديدن اين صحنه‌ها، ‌گفتند امروز اين سكانس تعطيل! حال‌مان خوب نيست و بچه‌ها را فرستادند شيريني بخرند تا آرامش بر فضاي كار حاكم شود و شادي به فضا برگردد.

    من و پيمان معادي فاميل شديم
    رابطه عاطفي بسيار خوب و عميقي بين من و پيمان معادي شكل گرفته بود. در يك صحنه نادر بايد پدرش را كه روي زمين افتاده بود بغل مي‌كرد و دوباره روي تخت مي‌خواباند. با وجود اين‌كه پيمان آن زمان ديسك كمر داشت و درد زيادي را تحمل مي‌كرد، با تمام وجود اين كار را چندبار انجام داد و اصلا به هيچ‌چيز هم فكر نمي‌كرد يا آن صحنه كه نادر پدرش را به حمام برده بود، پيمان واقعا همان حس پسرانه‌اي را نسبت به پدرش داشت كه احساس مي‌كردم از ته قلب گريه مي‌كند. براي همين هم هست كه آن صحنه خيلي تلخ بود و حتي همسرم و فاميل‌هاي‌مان هم از ديدن آن بسيار ناراحت شده بودند. پيمان آنقدر پسر خوبي است كه به اندازه پسرهاي خودم دوستش دارم. جالب اين‌كه وقتي داشتيم از سفر برلين به ايران برمي‌گشتيم، با هم كه صحبت مي‌‌كرديم، متوجه شديم يك رابطه فاميلي دوري هم با هم داريم كه به واسطه «جدايي نادر از سيمين» به آن پي برديم!

    اشك گوهر خيرانديش را در آوردم
    نخستين‌بار «جدايي نادر از سيمين» را در جشنواره به همراه خانواده‌ام ديدم كه خودم هم تحت‌تاثير صحنه‌هايش قرار گرفتم. بعد از پايان نمايش بود كه خانم «گوهر خيرانديش» به سمتم آمد و گفت «تو چه جوري اين‌قدر خوب بازي مي‌كني؟ تو كه اشك همه‌ را درآوردي!» درست است كه در اين فيلم آنچنان ديالوگي نداشتم اما فراموش نكنيد بازي با ميميك صورت و آن حسي كه پدر نادر بايد ‌به‌عنوان يك پيرمرد بيمار مي‌گرفت خيلي سخت‌تر از آن بود كه يك نفر بخواهد ديالوگ بگويد و برود. در هر صورت اگر اين نقش ديالوگ زيادي هم داشت، هيچ مشكلي براي حفظ كردن ديالوگ‌ها نداشتم.برترین ها
    دلیل جدایی نادر از سیمین

    این ما هستیم که نبوغ را در او کشف می کنیم سپس در فرزندمان پرورش می دهیم نبوغ فرزندان

    در بخش موفقیت — admin @ 5:02 pm

    خوشبختی فرزندانمان در دست خودمان است چیزی که به او می دهیم پس می گیریم وقتی یک شاگرد پیش معلمی می رود اگر ان معلم زبان انگلیسی  باشد

    شاگرد زبان را یاد می گیرد

    اگر معلم موسیقی گیتار باشد او گیتاریست می شود

    باید با صبر و حوصله زیاد فرزند را تربیت کرد

    اگر فرض کنیم بچه ای از اول نابغه باشد وقتی نبوغ را در ان پرورش ندهیم وقتی به او چیزی یاد ندهیم خود به خود که نبوغش شکوفا نمی شود

     

     

    عشق یک طرفه چیست؟ وقتی کسی را دوست دارید که او شما را دوست ندارد

    در بخش موفقیت — admin @ 9:56 am

    خواهی که جهان در کف  اقبال تو باشد خواهان کسی باش که خواهان تو باشد

    وقتی کسی را دوست دارید که او شما را دوست ندارد عشق یک طرفه چیست؟
    حتما شما هم داستان عاشقان ناکام تاریخ که معشوق شان دوستشان ندارد را شنیده اید و یا در زمان معاصر قصه ی ماجراهای عاطفی یکطره که منجر به اسید پاشی و انواع رفتار های جنون آمیز شده است ، به گوشتان خورده است .در این مقاله خانم فردوسی – روان شناس- از این احساس های یکطرفه و دردسر ساز می گوید.
    سیما فردوسی گفت: در ادبیات ما داستانها و قصه های فراوانی در باره عشق های یک طرفه یا فرهاد وار نقل شده است.
    عشق یک طرفه عشقی است که میل به معشوق در آن امری ذهنی است. یعنی عاشق درافکار و پیش فرضهایش باور دارد که معشوقش به او علاقه مند است و او ازاحساسات معشوقش بی اطلاع است.

    وی افزود: روانشناسان این حالت را بیش از آنکه نوعی عشق بنامند آن را نوعی بیماری روانی به نام “پارانویا” می دانند. عشق های یک طرفه نوعی بیماری روانی محسوب می شود. در برخی موارد اشخاصی وجود دارند که دیوانه وار به کسی علاقه مند هستند و تصور می کنند که آن شخص نیز آنها را دوست دارد. اما اینها تنها در مخیله او وجود دارد زیرا در مواقعی ممکن است شخص دیگر یا او را دوست نداشته باشد و یا در مواقعی حتی او را نشناسد!

    فردوسی معتقد است: این حالت نوعی بیماری پارا نویید است این نوعی جنون عاشقی است. این حالت حالت عادی و معمولی نیست زیرا در حالت عادی اگرکسی به شخص دیگر علاقه مند شود ولی بداند که عشق و علاقه اش یک طرفه است بی شک از آن عشق دست بر می دارد. ولی زمانی که شخص دچار پارا نویید باشد از این عشق یک طرفه دست بر نمی دارد واژه علمی که به این نوع بیماری “عشق بی وصال “گفته می شود.
    اگر میل عاشق پس ازاجابت نشدن خواسته اش دوباره مطرح شود. ممکن است در نهایت منجر به سرخوردگی شود.

    بسیاری از روانکاوها معتقد هستند که عشق و تنفر دو روی یک سکه هستند. زمانی که عاشق به معشوقش می رسد همه چیز می تواند ختم به خیر شود اما اگر این اتفاق صورت نگیرد ممکن است با بوجود آمدن بی وفایی و خشم کار منجر به تنفر می شود و در این شرایط قسمت دیگر عشق خودنمایی نمی کند.البته در رسیدن به معشوق هم ممکن است بعد از وصال در اثر اختلافات ،عشق از بین برودو تبدیل به نفرت شود.

    در بیماری پارانویید هزیانی بارزوسازمان یافته وجود دارد.زیرا فرد حرف ها و باورهایی دارد که کاملاً اشتباه است. به عنوان مثال از علاقه به فردی سخن به میان می آورد و معتقد است که آن فرد هم به او علاقه مند است اما به علت کم رویی آن را بیان نمی کند. و یا اینکه فرصت ابراز آن را نکرده است.
    این روانشناس ادامه داد: بیماران پارانویید همواره در ذهنشان با تصوراتشان زندگی می کنند و این ذهنیت را پردازش می کنند. علت این بیماری به تجربیات ناگوار هر فرد در دوران زندگی اش داشته بازمی گردد. نحوه تربیت های خانوادگی و سطح زندگی او نیز در بروز این بیماری موثر است.

    در این حالت فرد در نوع تفکر و نگاهش به جامعه و افرادش متفاوت می شود. بیمار پارانویید تفسیر هایش از جامعه و آدمهایش فرق می کند و معتقد است که دیگران هستند که نمی خواهند من به معشوقم برسند. و معتقد است معشوقش او را دوست دارد ومخالفت های دیگران مانع وصال اوست.در این بیماری فرد بشدت افسرده می شودالبته قصد من این نیست که بگویم همه عشق ها اینگونه است بلکه منظور ببرخی از این عشق هاست که ما آنرا به عنوان عشق بی وصال و یا عشق یک طرفه می نامیم.

    سیما فردوسی در پایان تاکید کرد: بیماری پارانویید فقط در باره عشق صدق نمی کند بلکه در باره موضوعات دیگر نیز پیش می آید. به عنوان مثال شخصی بدون دلیل و مدرک فکر می کند که همسرش به او خیانت می کند. و نسبت به آنها سوء ظن پیدا می کنند.

    خلاصه ی کلام جوانان عزیز مراقب احساس تان باشید. خیلی اوقات یک احساس در ابتدا هیجان انگیز و رمانتیک است اما زندگی تان را به هم خواهد ریخت . فراموش نکنید مقابل هر خطایی را اگر از ابتدا بگیرید بسیار آسان تر است.
    عشق یک طرفه چیست؟

    وقتی کسی را دوست دارید که او شما را دوست ندارد
    حتما شما هم داستان عاشقان ناکام تاریخ که معشوق شان دوستشان ندارد را شنیده اید و یا در زمان معاصر قصه ی ماجراهای عاطفی یکطره که منجر به اسید پاشی و انواع رفتار های جنون آمیز شده است ، به گوشتان خورده است .در این مقاله خانم فردوسی – روان شناس- از این احساس های یکطرفه و دردسر ساز می گوید.
    سیما فردوسی گفت: در ادبیات ما داستانها و قصه های فراوانی در باره عشق های یک طرفه یا فرهاد وار نقل شده است.
    عشق یک طرفه عشقی است که میل به معشوق در آن امری ذهنی است. یعنی عاشق درافکار و پیش فرضهایش باور دارد که معشوقش به او علاقه مند است و او ازاحساسات معشوقش بی اطلاع است.

    وی افزود: روانشناسان این حالت را بیش از آنکه نوعی عشق بنامند آن را نوعی بیماری روانی به نام “پارانویا” می دانند. عشق های یک طرفه نوعی بیماری روانی محسوب می شود. در برخی موارد اشخاصی وجود دارند که دیوانه وار به کسی علاقه مند هستند و تصور می کنند که آن شخص نیز آنها را دوست دارد. اما اینها تنها در مخیله او وجود دارد زیرا در مواقعی ممکن است شخص دیگر یا او را دوست نداشته باشد و یا در مواقعی حتی او را نشناسد!

    فردوسی معتقد است: این حالت نوعی بیماری پارا نویید است این نوعی جنون عاشقی است. این حالت حالت عادی و معمولی نیست زیرا در حالت عادی اگرکسی به شخص دیگر علاقه مند شود ولی بداند که عشق و علاقه اش یک طرفه است بی شک از آن عشق دست بر می دارد. ولی زمانی که شخص دچار پارا نویید باشد از این عشق یک طرفه دست بر نمی دارد واژه علمی که به این نوع بیماری “عشق بی وصال “گفته می شود.
    اگر میل عاشق پس ازاجابت نشدن خواسته اش دوباره مطرح شود. ممکن است در نهایت منجر به سرخوردگی شود.

    بسیاری از روانکاوها معتقد هستند که عشق و تنفر دو روی یک سکه هستند. زمانی که عاشق به معشوقش می رسد همه چیز می تواند ختم به خیر شود اما اگر این اتفاق صورت نگیرد ممکن است با بوجود آمدن بی وفایی و خشم کار منجر به تنفر می شود و در این شرایط قسمت دیگر عشق خودنمایی نمی کند.البته در رسیدن به معشوق هم ممکن است بعد از وصال در اثر اختلافات ،عشق از بین برودو تبدیل به نفرت شود.

    در بیماری پارانویید هزیانی بارزوسازمان یافته وجود دارد.زیرا فرد حرف ها و باورهایی دارد که کاملاً اشتباه است. به عنوان مثال از علاقه به فردی سخن به میان می آورد و معتقد است که آن فرد هم به او علاقه مند است اما به علت کم رویی آن را بیان نمی کند. و یا اینکه فرصت ابراز آن را نکرده است.
    این روانشناس ادامه داد: بیماران پارانویید همواره در ذهنشان با تصوراتشان زندگی می کنند و این ذهنیت را پردازش می کنند. علت این بیماری به تجربیات ناگوار هر فرد در دوران زندگی اش داشته بازمی گردد. نحوه تربیت های خانوادگی و سطح زندگی او نیز در بروز این بیماری موثر است.

    در این حالت فرد در نوع تفکر و نگاهش به جامعه و افرادش متفاوت می شود. بیمار پارانویید تفسیر هایش از جامعه و آدمهایش فرق می کند و معتقد است که دیگران هستند که نمی خواهند من به معشوقم برسند. و معتقد است معشوقش او را دوست دارد ومخالفت های دیگران مانع وصال اوست.در این بیماری فرد بشدت افسرده می شودالبته قصد من این نیست که بگویم همه عشق ها اینگونه است بلکه منظور ببرخی از این عشق هاست که ما آنرا به عنوان عشق بی وصال و یا عشق یک طرفه می نامیم.

    سیما فردوسی در پایان تاکید کرد: بیماری پارانویید فقط در باره عشق صدق نمی کند بلکه در باره موضوعات دیگر نیز پیش می آید. به عنوان مثال شخصی بدون دلیل و مدرک فکر می کند که همسرش به او خیانت می کند. و نسبت به آنها سوء ظن پیدا می کنند.

    خلاصه ی کلام جوانان عزیز تبیانی : مراقب احساس تان باشید. خیلی اوقات یک احساس در ابتدا هیجان انگیز و رمانتیک است اما زندگی تان را به هم خواهد ریخت . فراموش نکنید مقابل هر خطایی را اگر از ابتدا بگیرید بسیار آسان تر است.
    وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟ با اینکه ممکن است اولین واکنشتان به اصطلاح آویزان شدن و سعی در برقراری ارتباط باشد، اما بهترین راهکار این است که واقعیت را بپذیرید و سعی کنید آن فرد را فراموش کنید.

    “اگر ندیده بودمت، دوستت نمی داشتم. اگر دوستت نداشتم، عاشقت نمیشدم. اگر عاشقت نشده بودم، دلم برایت تنگ نمیشد. اما همه این کارها را کردم، میکنم و خواهم کرد.”

    درد دوست داشتن کسی که هیچ علاقهای در قلبش به شما احساس نمیکند، نابودتان میکند. شما هم کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد؟ پس احتمالاً با احساسات نومیدانه مربوط به آن آشنا هستید. وقتی فکر کنید که آن فرد دقیقاً همانی است که میخواهید، این احساسات قویتر هم میشوند. بیشتر آدمها با امید اینکه روزی بتوانند آن فرد را به دست بیاورند روزگار میگذرانند اما این امیدها هیچوقت به واقعیت بدل نمیشوند و آنها را با چشمانی گریان و دلی پردرد بر جای میگذارند. عشق نافرجام را همه ما احتمالاً تجربه کرده ایم. منتظر وصال یک عشق شدن ممکن است شکستن قلبتان را به دنبال داشته باشد. با اینکه به نظر دشوار میآید اما فراموش کردن و ادامه زندگی بهترین کاری است که میتوانید انجام دهید.

    وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟

    واقعیت را بپذیرید: وقتی عاشق کسی هستیم احساس میکنیم که آن فرد تنها کسی است که میتواند ما را شاد و خوشبخت کند. چیزی که نمیتوانیم درک کنیم این است که هیچوقت نمیتوانیم با کسی که دوستمان ندارد خوشبخت شویم. پس بااینکه ممکن است احساس کنید میتوانید برای همه عمر به آن فرد متعهد باشید، اما فرد مقابل این احساس را به شما ندارد. پس به جای سعی و تلاش برای برقراری ارتباط با آن فرد سعی کنید این واقعیت را بپذیرید که این عشق دوطرفه نیست و آن را فراموش کنید. دیگر وقت و فکر و انرژی بیشتری را صرف آن فرد نکنید. پذیرش این واقعیات باعث میشود بتوانید تمرکزتان را تغییر داده و اولین قدم برای فراموش کردن آن فرد را بردارید.

    فراموش کنید: برهم خوردن یک رابطه عاطفی سختترین قسمت است. تا میتوانید گریه کنید، بعد همه عکسها و یادگاری هایی که او و زمانهای خوشی که با او داشتید را به یادتان میآورد، بیرون بریزید و از چیزها و جاهایی که شما را به یاد او میاندازد دوری کنید. درعوض رو به کارهایی بیاورید که مشغولتان میکنند، مثل گذراندن وقت با دوستانتان، انجام کارهایی که دوست دارید و از آن لذت میبرید. این کار باعث میشود دیگر در مورد آن فرد خیالپردازی نکنید و به جنبه های دیگر زندگی هم نگاه کنید.

    عاشق شوید: اگر کسی دوستتان ندارد ولی باز هم با شما مانده است مطمئناً خیلی از خودش مایه نمیگذارد. به جای آویزان شدن برای با او بودن، دست از عذاب دادن خودتان بردارید، دست از او کشیده و به زندگی خودتان برسید. به خودتان توجه کنید و به چیزهای غیرلازم نپردازید. با گذشت زمان یاد میگیرید که فراموش کنید و دوباره عاشق شوید.

    عشق واقعی زمانی است که دو طرف بتوانند از نظر احساسی و ذهنی همه احساساتشان را با هم شریک باشند. این یک عشق سالم، متوازن و درست است. پس اگر به کسی ابراز عشق کردهاید و به نظر میرسد که او این احساس را به شما ندارد، دیگر عشق با ارزشتان را صرف او نکنید. با اینکه کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، اما یادتان باشد که این پایان دنیا نیست. با گذشت زمان با کسی آشنا میشوید که میتواند شاد و خوشبختتان کند و به همان اندازه دوستتان خواهد داشت.
    پانوشت: البته دوستان توجه داشته باشند که نکته سوم با گذر زمان حاصل میشه
    نه این که خیلی فوری دست به کار بشین و عاشق کس دیگه که اولی رو فراموش کنین که این کار از چاله به چاه افتادنه…
    خوشـبخـتی مــن پیــداکــردن تــو ازمیــــــــــــــان اینـهمـه ضمیــــــــــــــــــــــــر بود

    « مطلب بعدیمطلب قبلی »

    Powered by Armin3D.com™ © 2004/2024 - All Rights reserved ® - Contact us