خدمت سربازی من هم شروع شده بود نزدیک به بیست سال داشتم نمی دونستم کجا می افتم تبریز گیلان خراسان جنوب خلاصه دوران اموزشی در تهران بود روز اول بود و ما رو جمع کردن تا برامون سخنرانی کنند که شما دیگر اومدین خدمت سربازی و اینجا با یک نظم خاصی دوره میبینیند و اینجور حرفها من هم دستشویی داشتم هنوز لباس شخصی بر تنمون بود و اجازه نمی دادند وارد قسمت نظامی شویم این صحبت هم چند ساعت ادامه داشت مردم و زنده شدم تا اخرش حرفهاش تمام شد بعدش رفتم دیدم نگهبان در یک قسمت است گفتم میخوام برم دبلیو سی گفت شما هنوز اجازه ورود رو به توالت ندارین اینجا هم نهار خوری است دستشویی نیست بعدش وقتی صحبتهای اقای فرمانذده گروهان که تمام شد از پادگان اومدیم بیرون و قرار شد که در روز بعد به ما لباس فرم نظامی بدهند و من همیشه تو این فکر بودم که لباس و پوتین اندازه ام باشه گشاد یا تنگ نباشه که دیدم بله همه خوب و اندازه هست ایتکت رو هم که اسممون رو روش می نوشتیم چسبوندیم و هدمت شروع شد حالا هوا سرد اون هم تا بهمن ماه و ما دوره آموزشی را انجام دادیم.
اولین روز سربازی رفتن
Comments Off on اولین روز سربازی رفتن
نظرات
فعلا نظری ثبت نشده است
RSS نظرات برای دنبال کردن نظر ها.
امکان نظردهی در مورد این مطلب وجود ندارد